سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 9 ارديبهشت 1403
  • روز شوراها
20 شوال 1445
    Sunday 28 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      يکشنبه ۹ ارديبهشت

      روز مادر

      شعری از

      فریبرز رامیار

      از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ دی ۱۴۰۲ ۲۱:۱۹ شماره ثبت ۱۲۶۵۳۵
        بازدید : ۱۵۵   |    نظرات : ۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر فریبرز رامیار

      قدمخیر مادرم، تاج سر من
      پرنده باشم و بال و پر من
      ز یمن مقدمش هستی گرفتم
      هم از شیرش ره مستی گرفتم
      کمال افتخار کو مادر من
      صدف کونین به حق او گوهر من
      چنان تا مهر او در دل نشسته است
      هزاران بغض او بر پا شکسته است
      نحیف و مهربان شیرش گوارا
      هزاران شکر حق هر دم خدارا
      ببوسم هر نفس پای گلش را
      مبادا بشکنم باری دلش را
      ببستم دل به گیسوی وجودش
      خدای ظاهرم سر در سجودش
      خدایا کان صدف چون پروری تو
      میان هر صدف خود گوهری تو
      کدامین قطره از ابر تو بودم
      عنایت کردی و آن را سرودم
      بیامرز مادری حیران او بود
      پدر زوجش که هم طیران او بود
      دعای خیرشان شد حائل من
      چنین الهام تو شد نائل من
      هم الهام تو باشد مینگارم
      حروف را جای ذکرت میشمارم
      تو را با ما سر الفت قدیم است
      که آموخت مادرم خالق کریم است
      نه آخر مادرم طفلی یتیم بود
      محافظ رازقش لطف عظیم بود
      نرفته مکتب و درسم بیاموخت
      چنین لاغر چنان شمعی به پا سوخت
      قدمخیر مادر و بابم حیات است
      فراهم آبی و نانم بیات است
      فریبرز لایق الهام حق بود
      نه از فقرش که مادر مستحق بود 
       
      °تقاضای مادرم برای مرثیه ای در حق خاله ام:
      چو هر بنده مادر خدای من است
      به پایش سزاوار ثنای من است
      به فرمان مادر که امرم نمود
      سفارش به کار و به صبرم نمود
      سر فرصت از او کتابت کنم
      چو کوهش بیان صلابت کنم
      شبی نامه ای نوشتم از او
      از این اعتباری که داشتم از او 
      به محضر فرستاده خواندم برش 
      ز بالین ناز براورد سرش
      جوابی فرستاده عاجز شدم
      قلم برگرفته بارز شدم
      چه بر خاله ات زبان بسته ای ؟
      ز مدح و ثنایش قلم کاسته ای
      ز فضل خدای قلم دفتری
      به خواهر نوشتم خط دیگری
      ذلیخا عروس همان خاله ام
      محال بشنوی دمی ناله ام
      خدای ماندگار و بشر رفتنی
      مر اعمال نیک دهد برتری
      مگر نه که خاله طلا ناب بود
      گوارا چو شیر و زلال آب بود
      چه غم بر وجود رحیل کسان
      به رضوان نشینند به باغ جنان
      مگر نه که مردن رهی است تا کمال
      خدارا ببینیم به نور جمال
      قرار است خدا را زیارت کنیم
      قدیم آشنا است ارادت کنیم 
      بشر چون طفیلیم خدای ماندگار
      به نقض عرایض نگه یادگار
      روان روح و جان ملک تا بشر
      سر و جان نثاریم مدام در سفر
      به امید درک خداوندگار
      همه در وصالیم ولی بیقرار
      فریبرز سرود تو در شعر ناب
      سزاوار که آن را بگیرند به قاب
       
      ۴
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۹ دی ۱۴۰۲ ۲۱:۵۷
      بسیار زیبا و شورانگیز بود
      در وصف مادر
      "برو باد صبای سرد و دلگیر
      سلامم را رسان بر مادر پیر" خندانک خندانک
      محمد اکرمی (خسرو)
      شنبه ۹ دی ۱۴۰۲ ۰۷:۰۸
      درود جناب رامیار
      زیبا سرودید در وصف فرشته زمینی مادر
      خندانک خندانک خندانک خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      شنبه ۹ دی ۱۴۰۲ ۱۵:۱۷
      درود تان باد خندانک خندانک خندانک
      زلیخا رامیار
      يکشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۳۸
      سلام ودرود خدمت برادر عزیزم خندانک
      شما بهتر از هر کس می دانید که مادرمان در غمها وماتم ها زندگی را گذرانده، خندانک اما داغ تنها خواهرش بسیار سخت وگران است وما باید همواره با او باشیم تا شاید تحمل سنگینی این داغ برایش کمی آسان‌تر شود ، امیدوارم خدا وند سایه ی ایشان را بر سرمان حفظ کند انشاءالله خندانک خندانک خندانک

      سپاس بیکران از حضور استادان گرامی که در صفحه ی شما نظر لطف خودشان را نشان داده اند خندانک

      مهدی عبدلی حسین آبادی
      شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۲ ۱۴:۴۷
      درود بر شما خندانک خندانک
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0