درود مجدد و سپاس از نقد زیبایتان لازم دیدم چند توضیح بنویسم تا برخی موارد که شاید اشتباها برداشت شده باشند را بیان کنم
در بخش اول یعنی سیاهچالی تاریک منظور از سیاهچال سیاهچاله نیست
بلکه سیاهچال یا به بیان دیگر زندانی خفقان آور یا تاریک میباشد
در بخش ابر و باران خون بله تکرار آسمان بی مورد بوده ولی بنظرم فضای ذهنی پس از آن یعنی گورستانی که کلاغی در آن بر بالای گوری کهنه پرواز میکند را با ابری تیره که سپس خون میباراند تداعی میکند در این قسمت
عنصر آسمان بیشتر برای بحث بهتر تصور کردن فضا بوده و البته میتواند حذف شود
اما در بخش چرخیدن چشم به درون معنایی که سعی در بیان آن داشتم حالتی مسخ شده بوده شخصی که بینشی ندارد و مانند فردی نابینا در راستای دستگیری و راه بردن به موردی خاص عمل میکند
در بحث سطور نیز کاملا صحیح است و میتوان ادغام کرد حقیر برای ایجاد یک مکث خوانشی سطور را جدا میکنم
ممنون از نقد زیبا و جامع شما بنظر میرسد باید برای نوشتن سپیدها اگر کمی از فضای ذهنی خودم فاصله بگیرم و اجتماعی تر بنویسم بهتر باشد
شعر قطعا مشکلاتی دارد ولی امیدوارم در پس معنای خود بتواند آنها را کمرنگ جلوه دهد
سپاس مجدد از شما و دیگر عزیزان
خیلی خوب بود.. آفرین..
درود مرد متفکر ناب..
🍁🍁🍁
🍁 🍁
🍁
یلداتون هم پیشاپیش مبارک..🍁🎅