لبم شهید میشود و قلبم جانباز
چشمم وقتی در پای صفحهی تلویزیون گنگ به تماشا مینشیند
نمیدانم قرابت غزه با من چیست
گویا که نسبتش نزیک
و تو هم برادر پدریم
که چنین میجوشد شبیه سیر و سرکه
آه !
دلم ؟
باور کن تازه میفهم که مُردن نیست و بهشت چیست !
چه مشکل است برای آنانی که مرگ را سخت میسازند
و چه آسان برای کسانی که مرگ را در زندگی میخوابانند
منم! ای کاش زاده ی غزهات ،
وطنم میبود
خوشبحال تان....
در سرزمین موعود ساکن اید
افسوس و
هزار فسوس
که چقدر دیرمیفهمیم
فلسطین چرا مامن و ماطن پیامبران ...
و تقدس ادیان است
براستی تجلی گاه بهشت و جهنم همینجا رقم میخورد
و نزول طلوع انبیا شهادت و نوید ، که برپایی محکمهی روز قیامت در همین نقطه از زمین تکلیف
وگرنه چگونه میشود اینهمه داغ عزیز و تمام داشته ،
به آنی در پیشگاه نگاهی
پرپر و دود و آتش و آوار
کوچک و بزرگ
چه زیباست مختصر واژگان تنها جملهی پایانشان
حسبی الله و نعم الوکیل
خدا برای من کفایت و کافی ست و او بهترین سرپرست و یاور است
آروین
سلام استاد ارجمند
لعنت الله علی قوم الظالمین
دیدن احوال غزّه صبر اکبر می خواهد و دلی سنگ
سلامت و سرافراز باشید