دوشنبه ۳ دی
غریبه آشنا شعری از مریم رحمتی پویا
از دفتر سنگ خارا نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۲ ۲۱:۴۴ شماره ثبت ۱۲۵۲۳۷
بازدید : ۳۵۰ | نظرات : ۳۶
|
دفاتر شعر مریم رحمتی پویا
آخرین اشعار ناب مریم رحمتی پویا
|
چه آشنا و غریبی ،چه بی نشانم من
که چشم بسته به دریای تو ...روانم من
منم که آمدم از انتهای ..... قصه ی تو
هزار و یک شبت اکنون زِبَر بخوانم من
کلاغ ،خسته ز رفتن نشست و با خود گفت
چرا به منزل ،خود را نمی رسانم من
به اشک غرق نمودم وجود شمعم را
که شرمسار پر و بال تو ..... نمانم من
دل است حکم قماری که بسته ام با تو
دو دست رو کنم و غیر آن.... ندانم من
من آن درخت کهنسال و پیر همسایه
چو ریشه سوی تو دارم کنون جوانم من
وطن مرا به جز آغوش تو مکانی نیست
چه خوش کنار ،که آسوده در امانم من
مریم رحمتی پویا
|
نقدها و نظرات
|
سلام شاهزاده جونم ممنونم | |
|
سلام و عرض ارادت ممنون از لطف شما بزرگوار | |
|
سلام و هزاران درود ممنون از لطفتون | |
|
سلام و ارادت ممنون از لطفتون | |
|
سپاس از لطفتون | |
|
سلام و درود بر شما ادیب گرانقدر ممنونم از محبتتون | |
|
سلام و ارادت ممنون از لطفتون بزرگوار | |
|
سلام و هزاران درود ممنونم از لطف و توجهتون | |
|
سلام و ارادت ممنونم از لطفتون | |
|
سلام و درود ،ممنون از شما بزرگوار | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
برقرار باشید