دوشنبه ۵ آذر
|
آخرین اشعار ناب ابوالفضل زارعی
|
وقتی عاشقم به جسم و جون خاک
وقتی که خدای مستی میشه تاک
کی می دونه که کی ام ؟ چی ام ؟ کجام
عاشقم ، عاشق مستِ سینه چاک
دل من میره برای وقتیکه
تو بهم نگاه گیرا می کنی
تو به اون چشایِ شهرِ شب شکن
دلم و بدجوری شیدا می کنی
دل من میره برای وقتی که
مادرم چادرشو سر می کنه
وقتی که سجادشو وا می کنه
گل سرخ و یاس و پَر پَر می کنه
توی سجاده ی اون پُر از گُلِ
گُل سرخ و اطلسی و نسترن
وقتی که پنجره رُ وا می کنم
یاکریما یهویی پَر میزنن
دل من میره برای وقتیکه
میزنه خانومِ همسایه فلوت
واسه ی روز تولدت ببین
شاخه ی گل و می زارم لای موت
دل من میره برای وقتی که
آش نذری می پزن توی حیاط
وقتی که دوتا چشاتو می بینم
دل و می بازم می شم من کیش و مات
دل من میره برای وقتی که
بوی دیوارای کاگلی میاد
رهگذر رَد میشه از تو کوچه باغ
یاد تو هستیمو میده به باد
دل من میره برای وقتیکه
میوه ها رُ می ریزن تو آبِ حوض
عطر اونا می پیچه توی سرم
عطرِ سیب و بو خیار و بویِ موز
با عبور این همه فکر و خیال
من به فرداهای خالی دلخوشم
به امید روز ناب و ایده آل
رد میشه میره روزای خاموشم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.