سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        لقمان حکیم و قایق سوار(1)

        شعری از

        جاسم ثعلبی (حسّانی)

        از دفتر شهر شعر نوع شعر قصیده

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲ ۱۳:۳۴ شماره ثبت ۱۲۴۰۳
          بازدید : ۸۷۸   |    نظرات : ۳۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه


        لقمان حکیم و قایق سوار(1)
        روزگاری بود لقمان حکیـــــــم
        در طبابت حکمتش کرده عظیم
        با عبادت نام او مشهور شــد
        از خدا بر بندگان مامور شد
        حکمتش در طب شناسایی شده
        نزدِ دل ها همه جا غوغا شـــده
        از سیاهپوستان نیکو جان بــود
        با نام او یک سوره در قرآن بود
        شهرتش در دشت و کوها و کویر
        در علوم مامور شد بی نظـــــــیر
        کار و ورزی شد گذر کرد با سپاه
        پای صحرا جسته انواعِ گــــــیاه
        نزدِ رودی ایستاده با ســــرور
        از بلمچی خواست فرمانِ عبور
        گفت ای مردک مرا آن سو ببـــــر
        من عجولم دور کن جان از خطر
        پرسیده کی هستی که فرمان می دهی
        چی شده بی درد، درمان می دهــــی
        فرصتِ راهِ عبور تو هنــــــــــــوز
        این زبان و حنجره بی خود نسوز
        گفت لقمانم طبیبم پر صــدا
        شفا بخشم، درد های بی دوا
        گفت باشد ولی پس صبرت کجاست
        دل که محتاجت نمی شد در جفاست
        روز و ماه و سال عشقی کـــــرده ام
        هر قسمتش یک بار مشقی کرده ام
        به لقمان گفت من محتاجت نیستم به این دلیل:
        روزی یک بار
        ماهی یک بار
        سالی یک بار
        لقمان گفت : درست فرمودی حق با شماست شما به من نیاز ندارید .
        به نظر شما منظور قایق سوار از این سه پرسش چیست ؟ جواب در قسمت بعدی شعر
        جاسم ثعلبی (حسّانی) 28/02/1392
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6