يکشنبه ۲ دی
باز پاییز آمد شعری از احمد پناهنده
از دفتر نغمه ی دل نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ شنبه ۱ مهر ۱۴۰۲ ۲۱:۳۹ شماره ثبت ۱۲۳۹۸۳
بازدید : ۱۴۸ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب احمد پناهنده
|
باز پائیز آمد
باز پائیز آمد
و زمستان در راه ست
به بهاران اما
برسان این پیغام
که تو را منتظریم
چشم به راه
تا که با تو برویم دشت و دمن
سبز شویم چون جنگل
و بخوانیم چو بلبل در باغ
بنشینیم چو زنبور بر گل
چون که ما زنده به آنیم
که شاداب باشیم
پایکوبان وُ دست افشان باشیم
پس بیا ای گل ِ من
دست بگذار تو در دستانم
تا که گیرم تو را سخت بغل
تنگ ِ تنگ چون یک تن
و شوم مست من از بوی ِ تنت
چون بهار است دلا
و نشاید ما را
که غم وُ درد تو قلب ِ من وُ تو لانه کند
بسُرایم از عشق
بنوازیم ساز را
و بکوبیم به دف
تا برقصیم در این باغ پر از شادی وُ رنگ، با برگها
زندگی یعنی عشق
یا که از لذت ِ عشق، سرشار است
یک نگاه کن به درخت
وقتی سبز است، شاد است
وقتی با بار وُ بر است
شادتر است
در خزان رنگین است، برگهایش
که همه رقص کنان
چرخ زنان می رقصند
و زمستان باردار
و دلش شاد
بهار می زاید
پس تو ای دوست بیا مثل ِ درخت
در بهار یا گرما
و خزان یا سرما
زندگی را
پر از عشق وُ امید شاد باشیم
تا که ازاد شویم
از غم وُ درد
از همه رنج وُ شکنج
که تو را تنگ فشرده ست در خود
و مرا سخت نمود افسرده
احمد پناهنده ( الف. لبخند لنگرودی )
تصویر از پاییز رودبار
جاده ای که به سمت زمستان می رود و بهار را آبستن است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
امید بخش و زیبا بود