سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 2 دی 1403
    22 جمادى الثانية 1446
      Sunday 22 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲ دی

        در سوگِ کوچِ تو

        شعری از

        سهیل لطفی

        از دفتر قافله‌ی عشق نوع شعر متن ادبی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۴ شهريور ۱۴۰۲ ۱۸:۲۰ شماره ثبت ۱۲۳۷۵۹
          بازدید : ۱۲۶   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        کجا فکر می‌کردم خاطرات دیروزت را امروز زندگی می‌کنم؟
        منی که یک روز بی تویی برایم میسر نبود؛ چگونه سالها بی تو زیسته‌ام؟
        گو که نبودت را چگونه در باور بگنجانم؟
        تو نیستی و من از هر چیز جوییدم نشانی از تو
        همه در ماتم‌اند و جستجوی تو
        بی‌هوا، دستانم را به سویی دراز می‌کنم که مفرّح بخش وجودهاست و حال تو را از من و من را از تو و خود دریغ نموده
        عشق من همانند گل سرخی که خار شود، گرفته شد
        حال من چه می‌توانم انجام دهم، عشق شیرین من
        نشد که عشق میانمان گره خورد پس حقم ده که گله کنم از همه‌ی همه
        انگاری بر جدایی ما پیمانی بسته با خونی که از دل نیامده مهر کرده‌اند
        درد عشقت را بی مداوا رها کردی و من از بی‌علاجی، شمیم عشقت را پادزهری ساختم
        که هر چند درد بعدت را یادآور می‌شود، لکن؛ مرهمیست که نیست جز آن مرهمی دگر
        نیستی و بینی استسقای تو گرفتم و جز تو و یاد تو و خدای تو همه ز مه روی گردان و من نیز گریزان
        باران آسمان مروارید تو نیز همانند من قهر گرفته یا فقط بر من تحریم شده؟
        لشکر غم به دل هجوم آورده
        فراموشی نیز به سر سرزده
        دل یاد تو را تا ابد زنده مهر کرده
        عقل به تو پرداختن را دور بدیده
        و عجب بلوایی شده از آشفتگی عقل و دل!
        نمی‌دانم به چه مشابهت کنم چه آنکه تو مشبهٌ‌به خودی و من همین به کس شبیه نبودنت را دوست دارم و می‌دارم تا که کم شوم ز دنیای فرعی
        گویند چه زهریست خنده‌ی تلخ من
        که می‌سوزاند دل دلدار را
        می‌خشکاند دجله‌ و فرات را
        می‌لرزاند تن رستم را
        می‌ترساند دل شجاع را
        می‌پوساند مغز خلّاق را
        و می‌میراند هر انگیزه‌ای
        بیتابیم بی‌تابت است و ذره‌ای یاد تو شعله به جانش می‌کشد تا چیرگی یابد بر من و تمام احوالاتم
        من با یادت، اقیانوس ساختم اشک‌هایم را
        عمرم چون خوشه‌ای انگور، حبّه‌هایش تنها با یاد تو رسیده و جدا شد
        نمی‌دانم شاید با بودنت اینقدر مرز دیوانگی را رد نمی‌کردم که در نبودت شیدایش شدم؛ شیدای دیوانگی!
        از درد به خود می‌پیچم هر گاه نبودت را می‌فهمد دلی که افسار گسیخته
        به یاد آن ایام شیرین دیرین، هنوز پژواک‌‌ خنده‌ات محصور کوهستان است و مرا به هر کجا می‌کشاند همچو سرابی در بیابان که هم هست و هم نیست
        من‌ام و خشمی که خشمگین است که چرا نشد تمامم کنار تو تمام!
        مگر یاد تو دست از محاصره‌ی فکرم بر می‌دارد
        که کاری بینجامم به درستی؟!
        جهان کلمات از بیان درد من به هم ریخته
        نه می‌شود کنارت باشم نه از فکرت رها شم
        پس تو بگو چکار کنم؟
        من جهان بعد تو را هیچ دیدم، چون تو قبل و حال و بعد منی!
        بگذرد سال‌های متمادی
        چه به ویژه و چه به عادی
        در قحطی و در خشکسالی
        یا که آن‌ طرف بی‌‌نیازی
        در چنگ زشتی، بند کثیفی
        یا در پاکی و ته ظریفی
        در بستر سخت بیماری
        یا در صحت و در سلامتی
        با چشمان گریه و زاری
        یا که خنده و شوق و شادی
        در سکوت و در تنهایی
        یا در ازدحام و در شلوغی
        بر فراتر از سقف بلندی
        یا کف و ته کره‌ی خاکی
        در سیاه‌ترین رنگ تاریکی
        یا در پرتو نور و سفیدی
        در تنگنا و در گرفتاری
        یا باشم از هر این دو عاری
        در بند باشم یا انفرادی
        یا در آغوش خود آزادی
        در بی کسی و خود بدبختی
        یا بی تویی و کجاست خوشبختی؟!
        همواره خاطراتت با من است!

        بر اساس داستانی ترکی - آذربایجانی و واقعی
        از زبان عاشق در سوگ از دست دادن معشوق
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۲۶ شهريور ۱۴۰۲ ۰۹:۰۵
        درود بزرگوار
        خندانک
        سهیل لطفی
        سهیل لطفی
        يکشنبه ۲۶ شهريور ۱۴۰۲ ۲۰:۴۶
        🌷🙏
        ارسال پاسخ
        افسانه پنام (مولد)
        يکشنبه ۲۶ شهريور ۱۴۰۲ ۱۳:۴۹
        خندانک خندانک خندانک
        سهیل لطفی
        سهیل لطفی
        يکشنبه ۲۶ شهريور ۱۴۰۲ ۲۰:۴۶
        🌺🌸
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۷ شهريور ۱۴۰۲ ۱۷:۱۹
        زیبا وبامحتوا بود
        بزرگوار وعزیز
        درودتان باد
        خندانک خندانک خندانک
        سهیل لطفی
        سهیل لطفی
        دوشنبه ۲۷ شهريور ۱۴۰۲ ۲۰:۲۱
        سپاسگذارم جناب 🙏🙏🙏
        ارسال پاسخ
        آذر دخت
        سه شنبه ۲۸ شهريور ۱۴۰۲ ۲۲:۴۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        سهیل لطفی
        سهیل لطفی
        پنجشنبه ۳۰ شهريور ۱۴۰۲ ۱۶:۵۵
        🌷🌷🌷
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        5