سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        بهار

        شعری از

        حمیدرضا زمانی

        از دفتر شعرناب نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۴ فروردين ۱۴۰۲ ۱۶:۳۸ شماره ثبت ۱۱۸۶۵۶
          بازدید : ۲۵۷   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حمیدرضا زمانی

        🔰بهار
         
        ابری بر چشمم لغزیزد و خوابم برد
        فکر هستی من را با خودش برد
         
        دیدم ان تک ستاره اسمان را
        چشیدم طعم ان میوه ها را
         
        بوییدم ان گل یاس را
        من نمی دانستم معنی طبیعت را
         
        امروز روز پاییز است و غم گل
        غمیگن باد حال ما که محزون باد حال گل
         
        دیده را دید ان سرو خوش قامت پایدار
        سرو شده بود ان شخص قیام وار
         
        برگ سرو که بود زبان ما
        چه زود گذشت ان زبان دیرین ما
         
        انارم به عشق تو لبخند می زند
        موسم کهنسالی به عشق تو سر به بیابان میزند
         
        عنب دیر امد زیرا پیاده بود
        گل دیر امد زیرا محزون بود
         
        امد بهار جان و گشت همنشین
        قیامت میان باغ است و دلبران چنین
         
        ای نوبهار عاشقان
        داری خبری از دل بران
         
        ای از ابستن چمن ها
        وی خندان می اید از باع ها
         
        کلوخ و سنگ بهار را چه دانند
        ازچمن و گل و سنبل بپرس انها می دانند
         
        گویند انها که بهار چنین است
        سبز رنگ و رنگین رنگ بهشت است
         
        عاشق نیز مانند خزان رخسارش زرد کند
        درهجران معشوق شاخ و برگ ریزد و خزان کند
         
        معشوق چون زمستان افسرده و غمگین شود
         چنان که بادیدن یار به گلستان بهاری بدل شود
         
        شاعر: حمیدرضا زمانی
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        محمد رضا خوشرو (مریخ)
        شنبه ۵ فروردين ۱۴۰۲ ۰۰:۴۰
        درود دوست من ، وزن مجهول بود .

        اب _ری_ بر _ چش_ مم_ لغ _ زی _ زَ _ دو_ خا _
        بم_ برد

        _*_*_*_*_*_*_*ن*_*_*_*ن_
        فک _ رِ_ هس_ تی_ من_ را_با_خو_دش_برد
        _*ن*_*_*_*_*_*_*_*_ن
        موفق و مؤید باشید .
        خندانک
        شاهزاده خانوم
        شنبه ۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۹:۱۲
        درودتان خندانک
        خندانک خندانک
        عباسعلی استکی(چشمه)
        يکشنبه ۶ فروردين ۱۴۰۲ ۰۱:۵۷
        درود بزرگوار
        به شعر ناب خوش آمدید
        موفق باشید خندانک
        جواد کاظمی نیک
        شنبه ۵ فروردين ۱۴۰۲ ۰۰:۰۵
        درود برشما زیبابود 🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
        🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
        🪻🪻🪻🌹🌹
        ⚘️⚘️⚘️⚘️
        🌺🌺🌺
        🌻🌻
        ❤️
        حمیدرضا زمانی
        حمیدرضا زمانی
        شنبه ۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۰:۱۶
        ممنون
        ارسال پاسخ
        حسین امامی (حسام )
        شنبه ۵ فروردين ۱۴۰۲ ۰۲:۱۳
        دلنوشته زیباییست خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۵ فروردين ۱۴۰۲ ۱۰:۵۴
        سلام شاعرو ادیب گرامی
        همیشه توانا باشد
        لذت بردم
        هزاران درود برشما
        خندانک خندانک خندانک
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        يکشنبه ۶ فروردين ۱۴۰۲ ۱۱:۲۳
        درود برشما

        خندانک خندانک خندانک خندانک

        وزن وقافیه را دریابید
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6