🔰بهار
ابری بر چشمم لغزیزد و خوابم برد
فکر هستی من را با خودش برد
دیدم ان تک ستاره اسمان را
چشیدم طعم ان میوه ها را
بوییدم ان گل یاس را
من نمی دانستم معنی طبیعت را
امروز روز پاییز است و غم گل
غمیگن باد حال ما که محزون باد حال گل
دیده را دید ان سرو خوش قامت پایدار
سرو شده بود ان شخص قیام وار
برگ سرو که بود زبان ما
چه زود گذشت ان زبان دیرین ما
انارم به عشق تو لبخند می زند
موسم کهنسالی به عشق تو سر به بیابان میزند
عنب دیر امد زیرا پیاده بود
گل دیر امد زیرا محزون بود
امد بهار جان و گشت همنشین
قیامت میان باغ است و دلبران چنین
ای نوبهار عاشقان
داری خبری از دل بران
ای از ابستن چمن ها
وی خندان می اید از باع ها
کلوخ و سنگ بهار را چه دانند
ازچمن و گل و سنبل بپرس انها می دانند
گویند انها که بهار چنین است
سبز رنگ و رنگین رنگ بهشت است
عاشق نیز مانند خزان رخسارش زرد کند
درهجران معشوق شاخ و برگ ریزد و خزان کند
معشوق چون زمستان افسرده و غمگین شود
چنان که بادیدن یار به گلستان بهاری بدل شود
شاعر: حمیدرضا زمانی
اب _ری_ بر _ چش_ مم_ لغ _ زی _ زَ _ دو_ خا _
بم_ برد
_*_*_*_*_*_*_*ن*_*_*_*ن_
فک _ رِ_ هس_ تی_ من_ را_با_خو_دش_برد
_*ن*_*_*_*_*_*_*_*_ن
موفق و مؤید باشید .