پنجشنبه ۲۰ دی
در دست باد شعری از حسین وصال پور
از دفتر آزگار نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۱۱ شماره ثبت ۱۱۷۲۸۶
بازدید : ۲۴۰ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب حسین وصال پور
|
پشت سرمای ،یخ عاطفه ها شبگیرم
بال پروا شده منگر که غل و زنجیرم
مشت خاکی به زمینم ، به سوغاتی باد
چون غباری به کف پای تو بی تاثیرم
عقل من رفت ،دلم رفت ،و سرم از پی آن
من خطرناک ترین ،حالت این تسخیرم
حالت گنگ من از قاعده ی دنیا بود
که چنین دست به دامان تو در تفسیرم
من به بیرحم ترین حالت ممکن دردم
از خودم ،از همه حتی از خدا دلگیرم
مثل برگی که بهاران شده پژمرده و زرد
دیرزمانی است که در جسم جوانم پیرم
سر پیری هوس و معرکه بر من زهر است
حال بر دست خود ماندم و بی تدبیرم...
حسین وصال پور
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیباست