سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      نَفَسِ روح

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر ترانه

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ ۲۳:۰۶ شماره ثبت ۱۱۷۲۰۳
        بازدید : ۱۸۴   |    نظرات : ۴

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

      نَفَسِ روح
       
      یکی اینقدر تی تیش مامانیه که ،
      هرحرفی میشنوه ،
      برمیخوره به تریجِ قباش
      یکی اینقدربعد ازپاکیش آلوده شده ،
      به دنیای سگ منش ،
      که دیگه با هرگناهی میگه :
      گُربه مالیده شده به عباش
       
      یکی هست درگروهِ اوباش و،
      دیگری ،
      عبادت پُرشده در روز و شباش
       
      یکی میرقصه به حینِ جهاد ،
      ز رگبار گلوله ای که میخوره بهش
      ماورا همون موقع بهشت را ،
      میده به اون ، بعنوانِ شاباش
       
      یکی عدل براش مهمه
      یکی افتخار میکنه یکریز،
      به انبوهِ جفاش
       
      یکی دوستدارِ شَبه مثل خفاش
      یکی دوستدارِ روزه مثلِ پروانه ،
      که پُر از رنگهای قشنگه پَراش
       
      یکی مثل پاک کُن میمونه ،
      یکریز بدنبالِ پاک کردنِ نوشته ها
      یکی مینویسه و مینویسه ازحقیقت و،
      برای مدادش شده یه مداد تراش
       
      یکی شور می آفرینه به سوی خدای رب العالمین
      یکی میگه کافه رو به هم نریز، بشین عرقتو بخور
      تا گذرانِ سرسام آورِ عمر،
      مرگی باشه که بسوی او بیاد یواش یواش
      این درحالیه که ، فحش و بد و بیراه ،
      جاریه بجای ذکر ، روی لباش
       
      یکی با فکر و بصیرت ،
      بیماریِ جسم و روحش رُو راحت خوب میکنه
      یکی سهراب میشه بدبخت ،
      که بعد ازمرگش به دستش میرسه ،
      برای شفاش دواش
       
      یکی با حضورش ،
      یه دنیا مریض ، شفا پیدا میکنن
      یکی مُسری میشه برای یه دنیا سالم ،
      با مریضیِ وَباش
       
      حق که همیشه بجز راست نمیگه ،
      دلش میسوزه برای اینهمه عمرهای عزیز،
      که همیشه میگه : در راهِ من باش
      ولی شیطونِ نابکار ،
      که بجز دروغ نمیگه ،
      میپره وسطِ حرفِ حق و میگه :
      نه دروغ میگه ،
      به جز در راه من نباش
       
      اما ازاینهمه آدما ،
      که مثل مورچه میونِ دنیا وول میخورن
      فقط اونی برنده س که بسوی خدا میره و،
      روحش فقط ، نَفَس میکشه درهواش
       
      بهمن بیدقی 1401/11/12
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تکتم حسین زاده
      يکشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۰۸
      درودها استاد گرامی
      🌼🌼🌼
      🌼🌼
      🌼
      ترانه زیبا و جالبی بود
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      يکشنبه ۱۶ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۵۵
      با سلام و عرض احترام هنرمند گرانقدر
      بزرگوارید
      سپاس بیکران از لطف بیکرانتان
      سلامت باشید و شادمان
      ارسال پاسخ
      سارا خوش روش
      دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ ۱۳:۱۴
      درودها جناب بیدقی بزرگوار
      موفق و سلامت باشید ، قلمتان نویسا خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ ۱۷:۰۸
      با سلام و عرض احترام هنرمند بزرگوار
      سپاسگزارم
      سلامت باشید و شادمان
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3