سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        رخوت

        شعری از

        بهروز دارابی

        از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۱ ۰۰:۲۸ شماره ثبت ۱۱۶۸۵۳
          بازدید : ۲۱۴   |    نظرات : ۲۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهروز دارابی

        چشم هایش
        قصه های دلفریب بوسه هایش
           رد اشکی می‌کشد
              خطی به روی ماهتاب گونه هایش

        سوز سردی از غروب  بی کسی ها
        می دمد آتش به جان‌ گریه هایش
        یاد آن لبخند زیبا
          از تمام نا تمامش
        می کشد او را به تغییر
              میزند بندی به پایش

        چند رویا آنطرف تر
        دختران ، زیبا سرشتان
        تابان تر ، شیدا تر ، مهربان تر
        و در آن سو
        تیک  تاک ساعتی از جنس‌ جادو
        می برد او را به هرسو
        ازین سو به آن سو
        در سرش آهنگ رفتن 
        گاه آرام ، گاه لبریز از هیاهو

        با هجوم یاد چشمان پر از اندوه یارش
                باز میخندد به شب
                 با گریه های داغ دارش

        قلب بی امید او در سوز هجران
            ساز آرامش ندارد
        او به پاییز خودش خندیده
                        این بار در بهارش

        رفته در آغوش رویای خیالی
        پر‌کشیده تا غروب آن حوالی
        مانده در تعبیر خواب یک جدایی
        سهم تلخ لحظه های انتظارش

        با نگاه می بوسد از دور
                چشم های دلبرش را
        بارها لغزیده بر اندام او در خواب و رویا
        بوسه های دلفریب بی قرارش

        بهروز دارابی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        سید هادی محمدی
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۰۹:۴۲
        خندانک
        بهروز دارابی
        بهروز دارابی
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۲۱
        سلام و درود استاد عزیز جناب محمدی
        سپاسگزاری میکنم از توجه شما
        پایدار بمانید و پا در رکاب آسایش
        🙏🌹🌹🦋

        تو که هستی
        همه جا آرام‌ است

        یاس و شبنم
        حاصل عشق تو و باران است

        تو نخوانی
        سازها گوشه نشین

        تو نخندی
        شعرها سرد و حزین

        تو نیایی
        غصه باران و شب و تنهایی

        و چقدر دلگیر است
        فصل بی رویایی

        آسمان تا برهوتِ نگاهِ تو ، کویر
        وعده ها‌ پشت زمان ، دیر  به  دیر

        کاش این شب بی تو
        برود گم بشود پشت فراموشی ها
        باز آتش بزند معجزه عشق به خاموشی ها

        کاش این‌ ابر سیه
        شبنمی از باران داشت
        کاش این کوچه ی بن بست هوس
        کوره  راهی به شبِ چشم تو و ،
        درمان داشت

        بهروز دارابی
        ارسال پاسخ
        شاهزاده خانوم
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۲:۴۹
        درود بر شما بزرگوار.. خندانک
        زیبا و باحساس بود.. خندانک خندانک
        بهروز دارابی
        بهروز دارابی
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۳:۰۲
        سلام و درود استاد عزیز شاهزاده خانوم شعر
        سپاسگزاری میکنم از توجه شما
        بر دل شعر زندگی بنشینید الهی
        🙏🌹🌹🦋

        چند رویا مانده
        تا طلوع خورشید
        قاصدک راهی شد
        سرنوشت می ترسید
        دیگر آهنگی نیست
        رفته از یاد آواز
        مرغ دل هم دیگر
        زده قید پرواز
        خیره شد سوی افق
        سوی چشمانی‌ که آرامش بود
        هوس دلهره از تنهایی
        گوشه ی ایمن و آسایش بود

        نگرانم نکند باز دلت
        شبی همسایه شود با شیطان
        بزند آتش شیرین به نگاهت
        با یقین ایمان
        بنشیند در خواب
        شب را مست کند
        بهروز دارابی
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۴:۵۰
        درود بزرگوار
        جالب و زیبا بود خندانک
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمعه ۷ بهمن ۱۴۰۱ ۰۹:۰۴
        خندانک
        درودبرشماجناب دارابی خندانک
        زیباقلم زدید خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        سارا (س.سکوت)
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۰۷:۲۲
        درود بر شما گرامی جناب دارایی
        زیبا بود خندانک
        موید باشید وپیروز خندانک
        بهروز دارابی
        بهروز دارابی
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۲۴
        سلام و درود استاد عزیز مهربانوی جان خانوم رحیمی
        ممنونم از توجه شما مزین فرمودید
        بر دل شعر زندگی بنشینید الهی
        🙏🌹🌹🦋

        ای رویای رفته به خواب
        ای باران شکوه خاطره ها
        تصویر آخرین نگاه تو
        خشکیده کنار پنجره ها

        امشب ترانه ی سکوت‌ را
        برای چشمانت سروده ام
        غروری از کوه شکسته ام و
        زنگاره ای از شعر زدوده ام

        من از تو بارها خوانده ام
        اگر‌ چه در خیالت سروده نشد
        در سوگ چشم هایت
        لبی به خنده گشوده نشد

        بهروز دارابی
        ارسال پاسخ
        حسین احسانی فر(منتظر لنگرودی)
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۰۹:۳۰
        سلام و عرض ادب آقای دارابی عزیز و بزرگوار
        زیبا سرودید. خندانک
        برای نیمایی شدن نیاز به نوازش وزنی دارد.

        مؤید باشید. خندانک
        بهروز دارابی
        بهروز دارابی
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۱۶
        سلام و درود جناب احسانی فر عزیز
        ممنون از توجه شما
        ‌پایدار باشید و بر قرار مهر بمانید
        🙏🌹🌹🦋

        مانده از شبهای دورادور
        بر مسیرِ خامُشِ جنگل
        سنگچینی از اجاقی خُرد
        اندرو خاکسترِ سردی

        همچنان اندر غباراندوده‌ی اندیشه‌های من ملال انگیز
        طرحِ تصویری در آن هر چیز
        داستانی حاصلش دردی

        روزِ شیرینم که با من آشتی داشت
        نقشِ ناهمرنگ گردیده
        سرد گشته سنگ گردیده
        با دمِ پاییزِ عمرِ من کنایت از بهارِ روی زردی
        همچنان که مانده از شبهای دورادور
        بر مسیرِ خامُشِ جنگل
        سنگچینی از اجاقی خُرد
        اندرو خاکسترِ سردی

        نیما یوشیج
        ارسال پاسخ
        فاطمه بهرامی
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۵۸
        درود بر شما جناب دارابی
        بسیار زیبا بود وپر احساس
        قلمتان ماندگار خندانک
        بهروز دارابی
        بهروز دارابی
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۲:۵۳
        سلام و درود استاد عزیز
        مزین فرمودید به خودم افتخار میکنم‌ برای حضورتون
        🙏🌹🌹🦋

        گریزی میزنم امشب
        به زیبایی دلدارم
        هوایی دارم از یادش
        که عالم را خریدارم
        دلم میخواهد آنسوی جهان
        دنیای او باشد
        هوای زندگی بخشم
        غم فردای او باشد
        سم گیرنده ی جانم
        سیانور لب شب‌های او باشد

        بهروز دارابی
        ارسال پاسخ
        محمد گلی ایوری
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۸:۰۹
        سلام و عرض ادب جناب دارابی عزیز و گرامی
        زیبایی و احساسی که راه عالی شدن را می پیماید
        سرافراز باشید و بی نیاز
        خندانک خندانک خندانک
        بهروز دارابی
        بهروز دارابی
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۹:۰۲
        سلام و درود استاد عزیزم‌ جناب ایوری عزیز
        ممنون از توجه شما بزرگوار
        بر قرار مهر باشید و همپای سخاوت
        🙏🌹🌹🦋
        صدا نمیکنی مرا
        به بزم قصه های شب
        گذر نمیکنی چرا
        ز کوچه های خلوتم

        آیینه زنگار گرفت
        خانه نشسته است به غم
        به سجده گاه روی تو
        شکسته سرو قامتم

        صدای خنده ام چرا
        نشسته در نگاه تو
        کدام بخت بوسه زد
        به بوسه گاه محنتم

        بهروز دارابی
        ارسال پاسخ
        مجید اسکندری
        چهارشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۱ ۰۵:۴۴
        درود.مانا باشید. خندانک خندانک
        بهروز دارابی
        بهروز دارابی
        چهارشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۱ ۱۲:۵۶
        سلام و درود استاد عزیز جناب اسکندری
        مزین فرمودین ممنونم از توجه شما
        سر افراز و پایدار باشید
        🙏🌹🌹🦋
        ارسال پاسخ
        زهره دهقانی ( شادی)
        چهارشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۱ ۱۸:۳۳
        سلام و درود جناب دارابی بزرگوار
        بسیار زیبا قلم زدید👌
        لذت بردم🌹
        شاعرانگی هایتان مستدام
        بهروز دارابی
        بهروز دارابی
        چهارشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۱ ۱۹:۵۱
        سلام و درود استاد مهربانوی شعر
        ممنونم از توجه شما
        بر قرار مهر بمانید و بر شعر زندگی بنشینید
        🙏🌹🌹🦋
        ارسال پاسخ
        محمد علی رضاپور
        چهارشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۱ ۱۹:۰۹
        احسنت
        سلام و درود بر شما خندانک
        بهروز دارابی
        بهروز دارابی
        چهارشنبه ۵ بهمن ۱۴۰۱ ۲۰:۲۲
        سلام و درود شاعر عزیز دوست خوبم جناب رضاپور
        ممنونم از توجه شما بزرگوار لطف دارید
        سر افراز و پایدار باشید الهی
        🙏🌹🌹🦋
        ارسال پاسخ
        علی مزینانی عسکری
        پنجشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۱ ۱۰:۵۱
        درود بر شما جناب دارابی
        رقص قلمتان بسیار زیباست
        احسنت
        خندانک خندانک خندانک
        بهروز دارابی
        بهروز دارابی
        پنجشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۵۴
        سلام و درود استاد عزیز جناب مزینانی
        مزین فرمودید ممنون از توجه شما
        بر دل شعر زندگی بنشینید الهی
        🙏🌹🌹🦋
        ارسال پاسخ
        عظیمه ایرانپور
        پنجشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۰۷
        درود بر شما
        زیباست خندانک
        بهروز دارابی
        بهروز دارابی
        پنجشنبه ۶ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۵۷
        سلام و درود استاد عزیز مهربانوی جان سرکار خانم ایرانپور
        ممنونم از توجه شما مزین فرمودید استاد
        🙏🌹🌹🦋
        ارسال پاسخ
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۱:۲۱
        خندانک خندانک
        عرض ادب
        موفق باشید
        بهروز دارابی
        بهروز دارابی
        سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱ ۱۲:۵۹
        سلام و درود استاد عزیز مهربانوی جان
        ممنونم از توجه آن حضور شما
        بر قرار مهر بمانید و بر شعر زندگی بخوانید
        🙏🌹🌹🦋

        به تلخی نبودنت که شهره ی زمانه ام
        تویی زبان کودکی بازی بچه گانه ام

        به خنده های دزدکی قسم به دیوانگی ام
        تویی دلیل خنده های بی غش خانگی ام

        بهروز دارابی
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8