حقِ حق این نبود
ای اراده هایی که همیشه رادِ رادید !
پنجره که چشمِ دیوارست ،
همه چیز را دید
چگونه ظلم ، اینهمه بی عدالتی را ،
به حق روا دید ؟
چگونه ظلم ، باطل کرد برایشان ،
آنهمه روادید ؟
حق که بیشتر حق دارد برای زندگی ، نسبت به باطل
اما چرا همیشه باطل ،
حقِ حق را ، بادِ هوا دید ؟
حقِ حق ، به خدا خیلی بیشتر از آنی ست ،
که حق داده اند به او
چرا باطل دربند کرد همیشه ، حق را تا دید ؟
مگر در وجودِ حق ، جفا دید ؟
مگر در وجودِ ماورایی اش ، بجز صفا دید ؟
پنجره که چشمِ دیوارست ، از حق فقط خوبی ،
در آشکار و خفا دید
ایده های خوش حلاوتش را ،
همیشه چون دوایی برای شفا دید
اما ایده های تلخِ باطل را ،
چون سر و تنِ اعدامی و گیوتین ، سواسوا دید
خورشید ، درگلوها و آن سیب های آدمِ اسیر درگلوها ،
آن خیر را ندید که ازآن قفا دید
درست است که امام حسین ،
سرش ازقفا بریده شد با زجر
اما پیروزمند میدان او بود
چون حق بود
و این حق بودن در نگاهِ ماوراء ،
یعنی تأئیدِ بی برو برگردِ روادید
بهمن بیدقی 1401/10/27
بسیار زیبا و حق طلب بود
یا حسین شهید علیه السلام