يکشنبه ۴ آذر
غزل رودخانهای شعری از آرمان مشایخ
از دفتر ۱۴۰۱ نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ جمعه ۳۰ دی ۱۴۰۱ ۰۷:۰۷ شماره ثبت ۱۱۶۷۸۲
بازدید : ۲۰۶ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب آرمان مشایخ
|
بر کنار رودخانه سر غربتیام یکی با نیرا گردد
وز خموش پنداری ز ره سرایی چشمِ اخیرا گردد
زادِ آن را زان شعلهی او در گلدان معمّای دیده بود
وان دود برخاست و حسرت درون فلکات پذیرا گردد
روی آن نار خردمندی پرد به سوی نهر مبدای
چنان پیبرود رازِ ابهامی را به کشف نامیرا گردد
رد بشود درون جاریش ردی که حضرت عشقش را یابد
اینک کز سجود سوختهاش ز مِیِ زاهدی ناسیرا گردد
نوشد آن درکِ مشرقی را که نسلانِ غافلی بدانند
که دانشِ مسیرِ بحرِ منزلی را ز آتشِ ویرا گردد
اندران کویِ رنگارنگ انسانیان چه بزم گیرند به عزتش
به حسنت که مستانه به دستش جامِ شهودِ گیرا گردد
ز هشیاری بگشای عینهای انگیخته آرمان را در انتظار
کاندر این سفرِ ما تلاقیاش را تنها ز ناتحقیرا گردد
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
دلنوشته زیبایی است