تضمینی بر شعر "تار سرخ" شاهزاده خانوم
سایه روشن
تو را ترسم بر اندازد ز پا گرداب " تنهایی"
ولی ما هم در این وادی "سری داریم و سودایی"
زدی تا زخمه بر زخم تن رنجور آزادی
به دنیای بد اندیشان بر افتادست بلوایی
بسی دُرّ گران در عمق دریا گشته زندانی
گرفته روی دریا را سبک مغزان هر جایی
زدودم خواب را از چشم بیدار و سیاه شب
زدم شب تا سحر این سایه روشنهای خلیایی
رها کن مرغ خوش آوا ز عمق جان صدایت را
که با آهنگ موزونت طنین انداز دنیایی
بلرزد کاخ اهریمن ز موج خشم فریادت
کند ویرانه دیوار جنون این بزم رویایی
بزن چنگی بر آشوبد سه "تار سرخ گیسویت"
فراخوانت فراخوانَد جهانی را تماشایی
خزان "یاس های پاک پر پر" شد ، سحرگاهان
سرِ داری سرِ یاران برقص آید بزیبایی
رهاتر از نسیم صبحگاهی بال و پر بگشا
جهان را زیر پا بگذار چون طوفان صحرایی
بهاری سبز در راه است و سرما سرنگون گردد
پرستوها رسند از راه سرخآبی دریایی
سپیدی سر بر آورد و فروغ صبح نزدیک است
و از بام سیاه شب فتاده طشت رسوایی
#امیر_وحدتی_یگانه
خوانش دوباره شعر زیبایتان لذتبخش بود..
آفرین به قلم هنرمندتان..
در پناه خدای مهربان باشید