جمعه ۷ دی
جزء تو شعری از محمد حسنی
از دفتر قریبِ قریبِ.. تو نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱ آبان ۱۴۰۱ ۱۴:۴۷ شماره ثبت ۱۱۴۴۱۴
بازدید : ۲۱۰ | نظرات : ۱۴
|
آخرین اشعار ناب محمد حسنی
|
رعد و برق می زد
ابر ها را می برید
باران قطعی بود
که بارید
جز به جز
آمار قطره ها در دستم بود
جز از آن نور
نه، آن نورِ رعد و برق را نمی گویم!
درست بود
باران را حس و حالی بود
و این هم
بسان آثار دیگر تو ، عالی بود
و این شوقِ دیدن
خود، برقِ چشم ها را دارد!
نه، آن نور را، نه
که با باران،
تورا به من نشان می داد
جسم را نشاط
و روح را طراوت و جان می داد
این ها همه، سپاس دارد
اما
من آن نورِ با تو دیدن را می گویم
*
که اذان دارد
محمدحسنی
|
نقدها و نظرات
|
درود استاد استکی عزیز سپاس | |
|
درود جناب احسانی فر و سپاس | |
|
درود چناب ایوری و سپاس | |
|
ذرود جناب حسنلو و سپاس | |
|
درود | |
|
درود سرکار خانوم بهرامی گرامی سپاس از مهر حضورتان در پناه خدا | |
|
جناب شفیعی اندیشمند سپاس از شما و حسن نظرتان از اشعار و مطالب زیبای شما همیشه فیض می برم همیشه پیروز باشید در پناه خدا | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مناجاتی بسیار زیبا و شورانگیز بود