يکشنبه ۴ آذر
بیمار به توان دو شعری از راشد نصرت سراوان
از دفتر دلنوشته نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۱ ۰۰:۲۳ شماره ثبت ۱۱۴۱۱۶
بازدید : ۱۹۶ | نظرات : ۴
|
دفاتر شعر راشد نصرت سراوان
آخرین اشعار ناب راشد نصرت سراوان
|
ز بیماری، مترسان این مرا ؛من عاشقم
با کدامین روی ،می روی از سوی من
دل بریدی و گذشتی ، که بیماری تو
جانم به فدایت، عشق بخوانم
زمزمه گویان، به اشکم ؛که بخواهی
تو گریزی ز منم، تیمار نخواهی
نالم ز دنیا و، جهان نیست ؛مدارا
شاید تو نبودی، که چنین شد؛مبادا
عشقم! نترس و بیا ؛منم بیمارم
گر مرگ، تو بینی و منم؛ خویش بمیرم
هر چه بگویند برایم،تو همانی؛ به دلم
زنده بمانی به دلم، که مجنونم
در بر خود،سخن عشق؛ شیدایم
سر زنده بباش و منم،خندانم
زندگی آغاز کن و، دل من؛نشکن
خوشبخت جهانیم ،گرچه نمانیم
باشد بگو من!حرف دلت گوی
قربان لبخند،اینگونه نشسته؛لب تو
ببینم که چگونه،معشوق؛تو هستی
زیبای جهانی،دل ز مرا؛تو ربودی
گو که چگونه،عشق؛تو سپردی!
هرگز ،مشو دور،باش؛ همیشه
اینجاست، که گوید؛ همان قلب
از شعف وجودت،خود نشناسد
دوستت بدارم و دل، جز تو؛نشناسد
|
|
نقدها و نظرات
|
با سلام.متشکرم از شما.الهی موفق ، پیروز و پاینده باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.