دوشنبه ۵ آذر
قراربود شَوَم فرمانده شعری از بهمن بیدقی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱ ۰۵:۲۳ شماره ثبت ۱۱۳۹۲۴
بازدید : ۹۳ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب بهمن بیدقی
|
قراربود شَوَم فرمانده
ثِقلِ سرد کرده روحم ،
ازاین اعمالِ وامانده
روحی که هرچه دویده نرسیده و،
ز ماوراء ، جامانده
قراربود که باشم ،
بر نفْس ام فرمانده
اما گماشته هم نشدم
یه آدمِ ازهمه جا ، جامانده
یه کرمِ ابریشم ،
که به دُورِ پیله اش ،
ابریشم های خودساخته اش ،
را تابانده
یه کسی که به جای نورافکن ،
چراغ موشی شده و،
نهایتاً سوسوی نوری را ،
برای عبورِ روحش ،
تا زیرِ پایش را ببیند تابانده
یه ظاهراً بیدار که ،
حتی درحینِ راه رفتن ،
به زور و به جهل ،
خودش را به خواب زده یا ،
واقعاً خوابانده
یه دسته هاوَنی که ،
درونِ این جسمِ همچون هَوَنگ ،
به ریا ، کشک اش را سابانده
یه در آرزویِ سادگیِ زیستی که ،
هنوزهم خودخواهی اش ،
شاه مانده
بهمن بیدقی 1401/7/11
|
نقدها و نظرات
|
با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار سپاس بیکران از الطافتان سلامت باشید و شادمان | |
|
با عرض ادب آقای احسانی فر بزرگوار سلام علیکم و رحمة الله | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و حکیمانه بود
مبین مشکلات جامعه