سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 21 اسفند 1403
    12 رمضان 1446
      Tuesday 11 Mar 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        سه شنبه ۲۱ اسفند

        سایه های مجانی

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۱ ۱۳:۰۴ شماره ثبت ۱۱۱۹۰۰
          بازدید : ۱۱۴   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        سایه های مجانی
         
        دوست دارم همچون ،
        یک درخت باشم
        بی دریغ ، همراه با ،
        پَهن کردنِ سایه های مجانی
        مأمنی امن ،
        برای اینهمه پرنده ، کندو،
        تنِ خسته ی غریبی
        همه خیرات ،
        پُر ازخدمت هایی مجانی
        آماده برای سدِّ دشمن ،
        یک دسته شدن ،
        بهرِ یک چاقویِ زنجانی
        دستانم به دعا ،
        همیشه سوی آسمانهاست
        به خویش تَشَر میزنم ،
        نکند دوستانت را ،
        زخود بِرَنجانی
         
        زیر باران ، بی چتر
        زیر برف ، بی حرف
        زیرصاعقه ، مکانی امن ،
        بهر آن لکنت گرفته ی کم حرف
        که ندارد جایی ،
        اویی که نبسته است هیچ طَرْف
        بهرآنکه پُرنگشته است هنوز،
        همه ی گنجایش اش ،
        چون ظرف
         
        گرچه تنها ،
        درشبی به وسعتِ غریبیِ انسانِ کم تاب
        گرچه گردد شاخه‌هایم ،
        بازیچه ی کودکانی ،
        پُرحیات ، ولی بی حیاط و بی " تاب "
        سایه ام آرامشی باشد برای ،
        آفتاب سوخته ای بیتابِ بیتاب
         
        تا به وجد آید برای ادامه ای
        تازه یادش آید درسایه ی من ،
        گرسنگی اش یکریز روبه فزون است ،
        بیشتر شود بیتاب
        گازی زند ، به گوشه ی تی تاپ
        وقتی درمیان گیسوانِ برگی ام ،
        میوه ها ، بخوبی رسیدند ،
        تعارف میکنم بردارند عابران ،
        از این میوه های شیرین ،
        میوه هایی ، همه تاپ
         
        واقعاً چه کِیفی دارد بخشیدن و،
        نگرفتن
        یک سویه عمل کردن
        به خدا چشم دوختن
        فقط ازخدا گرفتن
        هستی را ز لنزِ چشمانِ یار دیدن
        او را مدح گفتن ،
        خداوندی اش را ،
        بی شرک پرستیدن
         
        بهمن بیدقی 1400/5/28
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۳:۴۳
        درود استاد عزیز
        شورانگیز و زیبا بود
        پر معنی و آموزنده
        دستمریزاد خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۷:۲۷
        با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        از لطفتان سپاسگزارم
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۱:۲۱
        سلام و عرض ادب
        استادوادیب.گرامی
        بسیار عالی وپرمعنی خواندم
        هزاران درود برشما
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        شنبه ۱ مرداد ۱۴۰۱ ۱۲:۳۵
        با سلام و عرض ارادت استاد بزرگوار
        از لطفتان سپاسگزارم
        شاد باشید
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2