يکشنبه ۴ آذر
لب دریا شعری از محمد حسنی
از دفتر حیا نوع شعر شعرناب
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۸ تير ۱۴۰۱ ۲۰:۰۵ شماره ثبت ۱۱۱۸۵۴
بازدید : ۲۲۱ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب محمد حسنی
|
لب دریا با خودت
نشسته ای
بی آنکه
لبی داشته باشد
شراب میخوری
بی آنکه
پیمانه ای باشد
با موج هایش
بالا می روی
بی آنکه
بالی باشد
با ماهی ها
از اسم مشترکشان
سخن می گویی
بی آنکه ماهی باشد
با ابر ها می گویی:
چطور آبی آسمان را
به دریا آوردند
بی آنکه ابری باشد
با کشتی ها که:
چند بار لنگر انداختند
و چرا فانوس دریایی
ناجی شان نمی شد
بی آنکه کشتی باشد
با انسان که:
میتواند چقدرخوب باشد
بی آنکه انسانی باشد
شاید در انتها
انتهای دریا
در یک غروب آرام
غرق شدی
بی آنکه تن ات
خیس شده باشد
محمدحسنی
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما جناب فتحی عزیز ممنون از شما و سپاس از حضورتان سایه تان مستدام در پناه خدا | |
|
درود و سلام بر شما سپاس، ممنون که به لطف می خوانید برقرار باشید در پناه خدا | |
|
درود بر شما شاهزاده عزیز باعث افتخار بنده ست این تحسین و و احساس شما که قلم توانایی دارد سپاس از حضورتان در پناه خدا | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار عالی و جالب بود
موفق باشید انشاالله