پنجشنبه ۲۰ دی
تنهایی شعری از زهرا ایمانجانی
از دفتر ملکه نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۵ تير ۱۴۰۱ ۱۸:۳۶ شماره ثبت ۱۱۱۴۸۸
بازدید : ۱۴۷ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب زهرا ایمانجانی
|
تنهایی
از تنهایی نوشتن هم زیباست هم گاهی تلخ
تنهایی را زمانی چشیده ای که در میان جمع باشی
و با همه بخندی اما نتوانی با هیچ کس درد دل کنی
تنهایی یعنی میندانی کسی تحمل درد دل کردن ندارد
همه فقط میگویند،هیچ کس نمیشنود
ساعت ها کنارشان مینشینی ،درونت غوغایی برپاست
اما خویشتن داری میکنی
و کلمه ای نمیگویی
کلماتی که شاید تو را اندکی آرام کند
تنهایی یعنی نبودن کسی برای گفتن جمله ی:«نگران نباش،من هستم»
نمیتوانی در حضور کسی خودت باشی،خودِ واقعیت
تنهایی یعنی مقصد تمام کافه های شهر است
اما قرار تمامشان با خودت هست
خودت را دلداری میدهی
خودت را آرام میکنی
و خودت ،خودت را میشنوی
غم انگیزست؟
زمانی در باورم نبود اینهمه تنها بودن
اتفاقات تو را به آغوش تنهایی میکشند
و رهایت نمیکنند
میشود عادت
میشود زندگی
و به عقب که برمیگردی
تمام خاطراتت از یک جایی به بعد تنها با خودت بوده است
و تلخ ترین واژه ی هستی را از انسان هایی خواهی شنید
که روزی با قاطعیت میگویند:«از تنهایی خود لذت میبرم»
به عمق فاجعه که مینگری بسیار غم انگیز خواهد بود
هر گوشه ی قلبت انسانی را پنهان کرده ای و در واقعیت تنهاترینی
زهرا ایمانجانی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درودبرشما
تنهایی ام رادوست دارم چون
یادت شلوغش می کندهرلحظه ای دوست
خداکه باشدتنهایی رویش کم میشودبدجور.....