سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 21 اسفند 1403
    12 رمضان 1446
      Tuesday 11 Mar 2025

        حمایت از شعرناب

        شعرناب

        با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

        تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

        سه شنبه ۲۱ اسفند

        دیزی

        شعری از

        بهمن بیدقی

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۱ ۰۴:۳۴ شماره ثبت ۱۱۰۶۴۹
          بازدید : ۱۵۹   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن بیدقی

        دیزی
         
        درمیانِ آن قماشِ همچون خودم
        که هیچیک نبودند از اوباش
        آن آبگوشتِ بُزباش ،
        سهمِ من ازآن دیزی سرا بود
         
        قدم زدن درطبیعت بعد از دیزی می چسبید
        با اینهمه زیباییِ طبیعت برای این چشمانِ هنردوست ،
        هیزی ، سِزا بود
         
        یک نظر که همیشه حلال است
        اگر دخترکِ طبیعت را نمی دیدم ،
        آنروز برایم عزا بود
         
        یکی میگفت : زیبایی را که می بینم ،
        پلک نمیزنم تا یه نظر دونظر نشود ،
        که آلوده نشوم به گناه
        من و طبیعت ، به این عشق رضا داده بودیم
        اگر امیالِ پُر هوس ام نفَس های آنرا مِیل نمیکرد ،
        ز گرسنگیِ عاشقانه ای میمردم
        چونکه عشق برایم به مثابهِ غذا بود
         
        با اینهمه گناهانم ، آنقدرها هم کمترنیستم ز اوباش
        وقتی دنیا درکنارم بود ،
        باید زیبایی اش را لمس میکردم و عظمتش را می بوسیدم
        باید با مهربانی ، میگرفتم آن لُپّاش ،
        که برایم روح فزا بود
         
        عشقِ افسانه ایِ عالَم ،
        برایم هیچوقت دیرپَز نبوده و نیست
        اتفاقاً تا بسویش میرفتم رامم میشد
        خیلی هم پَزا بود
        و روحِ ولنگارم که بعد ازآن عشقبازی ، در فضا بود
        آن نفرت بود که سزایش جزا بود
        این عشقِ بدونِ گناه و طبیعت دوست ،
        کاملاً بدونِ جزا بود
         
        نمیتوانم از ریزه کاری ها و،
        اَسرارِعشق برایتان بگویم
        فقط میتوانم بگویم :
        که عشق برایم ،
        دردسرهای شیرینی هم داشت
        عواقبِ خوبش ، کذا و کذا بود
         
        عشق دنیایی ،
        سرآغازِ عشقِ اخروی ست
        خیلی وقتها تبصره ای هم داشت ،
        درست است که ز جنسِ رضا بود
        ولی درضمن ، زجنسِ لذا بود
         
        آخر این نفرتِ لعنتی چیست ،
        که حتی در ایامِ عید هم ،
        دست از گریبانِ بعضی ها دست برنمیدارد ؟
        نفرت و دشمنی ،
        از زمان اولین رسوا ( قابیل )
        شروع شد و همیشه ،
        با عشقِ خدایی ، در نزاع بود
         
        بهمن بیدقی 1401/3/14
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ ۱۵:۴۶
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و پر معنی است
        موفق باشید خندانک
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        دوشنبه ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ ۱۶:۰۵
        با سلام و عرض ادب استاد بزرگوار
        سپاسگزارم
        مؤید باشید
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ ۱۹:۵۹
        درود های فراوان جناب استاد بیدقی ادیب فرزانه وگرانقدر
        بسیار زیبا ‌وپر محتوا
        قلمتان ماندگار
        در پناه حق
        ایام بکام
        🌷🌷🌷
        بهمن بیدقی
        بهمن بیدقی
        سه شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ ۲۰:۲۱
        با سلام و عرض ادب استاد بزرگوار
        سپاسگزارم از لطفتون
        سلامت باشید
        در پناه خدا
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1