درود و سلام سامان عزیز و بسیار خوش اخلاق. ممنونم که مرا راهنمایی کردی و باور می کنم که سواد و جواد با توضیحاتی می توانند هم قافیه باشند و یا همان کلام شما که هم قافیه اند صادق می باشد. این اعترافی است که هر کسی از بزرگ گرفته تا کوچک، از مدیر گرفته تا کاربر، از پیر گرفته تا جوان باید انجام بدهند و به خطای خودشان اعتراف کنند و عذرخواهی هم انجام بدهند. هم از شما هم از جناب محمدی، اما فقط برای این بخش از سخنانشان و بحث ما در موارد دیگر باقی می ماند.
برای روشن شدن اذهان دوستان و میهمانان عزیز این صفحه ، و البته عذرخواهی از جناب فریبرز رامیار صاحب خانه ، و کسانی که استادند نه تازه کار از نظر من یا نوآموز که همه ما هنرآموزیم با چند روز و ماه فاصله از هم ، اجازه می خواهم توضیحاتی عرض کنم.
تعریف قافیه و عناصر و اجزای سه گانه آن را بنده به هیچوجه از نوشته های جناب محمدی برداشت نکردم و فقط برای اثبات سستی استدلالشان از خودشان نقل قول کردم که مثال های تباه و سیاه شباهتی به بحث ما دو نفر ندارند و توضیح سواد و جواد متفاوت و مهم است.
هدف اصلی از این نقد نوشتن ها و اشتباهات و اصلاحات رینک بوکس یا تشک کشتی نیست که یکی برنده شود یکی بازنده بلکه به قول معروف بحث های طلبگی است که در جریان آن و ماحصل آن جوانب مختلف موضوعات نظری روشن و آشکار شود.
بنده بنا به توصیه جناب محمدی و فرمایش شما رفتم و چند ساعتی را صرف مطالعه در بهترین منبع و مرجع این مطالب جناب دکتر سیروس شمیسا و دیوان حافظ نمودم و به نتایجی رسیدم که بیان آن ها پس از اعتراف به اشتباه خودم و تحمل مزه تلخ آن از جانب خودم ، در عوض برای دوستان دیگر از جمله خود شما که مرا بدون شرح و بیان موضوع وادار به پذیرش نظرتان می کردید خالی از فایده نیست.
پایه نظری و تئوریک قافیه همانی است که در پاسخ جناب محمدی عرض کردم و همه آن مطالب صحیح است و هیچ هم شباهتی به توضیحات گنگ ایشان نداشت.
در اشعاری که دارای قافیه اند کلمۀ قبل از ردیف اگر وجود داشته باشد ، نقش کلمه قافیه یا به اصطلاح خود قافیه را ایفا می کند.
آخرین هجای این کلمه دارای « واک » یا حرف اصلی قافیه می باشد که معمولا آخرین حرف یا واک هجای قافیه می باشد. مگر در زمانی که هجای قافیه منتهی به « ها » ی غیر ملفوظ باشد که صدای کسره می دهد آنوقت واک قبل از « ها » نقش « رویّ » یا حرف اصلی قافیه را ایفا می کند و « ها» ی غیر ملفوظ در همه قافیه ها عینا تکرار میشود.
مثال هجای قافیه اغلب ، و مخصوصا در جواد و سواد از دو صامت و یک متحرک در وسط آن ها تشکیل یافته است که روی یا حرف آخرین یا حرف اصلی و حتی متحرک وسط عینا تکرار می شود. می ماند به واک یا حرف نخستین هجای قافیه که شایان دقت برای کلیه دوستان از جمله اساتید صاحب ادعا می باشد و اشتباه من نه از روی سهو بلکه از روی کم دانی و حتی نادانی در همانجا روی داد و خوشحالم که بهای تلخی دادم اما معلومات شیرینی برای خودم و کسانی که از من مطلب یاد می گیرند کسب نمودم.
لطفا دقت کنید. می خواهم عین مطلب را از منبع فوق نقل کنم:
« . . .
1- در قافیه های تک هجایی صامت آغازی باید حتما متغیر باشد ( سر - در ) و اگر متغیر نبود دو قافیه باید حتما اختلاف معنی داشته باشند ( گور - گور ). اما در قافیه های چند هجایی صامت آغازین می تواند متغیر نباشد ( پرواز - آواز یا درو _ رو ) .
. . . »
لطفا دقت کنید در قافیه های چند هجایی صامت آغازین می تواند متغیر نباشد. نه که همیشه ما می توانیم کلماتی بنویسیم که هجای پایانی آن ها « واد » باشد و ما آن ها را بصورت قافیه بیاوریم. در صورت ناچاری می توانیم این کار را انجام بدهیم. دقیقا بخاطر همین می توانیم، بنده معترف به اشتباه شدم و همان اول هم این کار را کردم که حمل بر توجیه نباشد. مصداق شهامت اخلاقی برای من و همه کسانی که اشتباه می کنند اما بروی خودشان نمی آورند این است. کاش این اشتباهات در مورد قافیه بود فقط.
برای فهم بهتر موضوع به دیوان حافظ مراجعه کردم و با احساس شرمندگی دیدم که حافظ نیز از قافیه هایی که دارای هجاهای همسان بودند استفاده کرده است و تقریبا در همه غزل هایش یکی دو تایی می توانستم ببینم. لازم نبود همه غزل را بخوانم فقط با مرور قافیه ها مشخص می شد.
با این همه به عیان می دیدیم که استفاده از هجاهای همسان در طول یک غزل
نه یک قاعده بلکه امری استثنایی و از روی جبر بود
که این هم امتیازیست که تئوری پردازان ما برای راحتی شعرا و وسعت دادن به میدان محتوی قائل شده اند.
اما مصداق آن در دوبیتی جناب فریبرز رامیار که کلا سه کلمه قافیه بیشتر نداشت آوردن
مراد و جواد و سواد
به منزله اینست که حافظ از دوازده کلمه قافیه هشت تای آن ها دارای هجاهای پایانی یکسان اختیار کند که هرگز چنین چیزی وجود ندارد. تازه این هم در خود تیک سبز من با احتیاط و آرزوی این که خودم اشتباه نکنم و با هزار چرب زبانی بیان شده بود و جایز نبود که ناظم مدرسه وارد کلاسی شود و برای یک اشتباه کوچک معلم اورا در پیش همه حاضران در کلاس خرد کند. گفته بودم نکته ای حساس و بسیار دور از چشم. حالا تصدیق می کنید که من اعتراف کردم و خودم را سبک از سنگینی اشتباهم نمودم اما انتقاد سنگین تر و بسیار کوبنده تر از آنِ کسانی است که به بهانه نقد و کامنت هر جوانه نوظهوری را لگدمال کنند و در جاهای دیگر یک کارت پستال خیلی عالی بود آفرین دست مریزاد در ذیل سروده هایی قرار می دهند که خالی از عیب نیستند. این بحث ها در مجرای علمی چه در مورد نقد اشعار و چه در مورد خود موضوع نقد ادامه خواهد داشت و برای همه ما مفید است.
در ضمن دانشگاه مونته پاریس در جستجوگر گوگل در تهران یافت نشد اما در فرانسه به عنوان یک دانشگاه غیر انتفاعی شناخته شد.
خوب است که من خودم راحتم یک کارشناسی در ریاضی کاربردی از پیام نور مرکز دماوند با معدل سیزده و نیم و در طول هشت سال و در سن پس از پنجاه سالگی.
شهادت مولای متقیان
امیر مومنان
حضرت علی مرتضی علیه السلام را تسلیت عرض میکنم
خدایا
در سالگرد شهادت مولایمان
بیست و یکمین روز
از ماه مبارک رمضان
به فڪرمان منطق
به قلبمان آرامش
به روحمان پاڪی
به وجودمان آزادی
به دست هایمان قدرت
به چشمهایمان زلالی
به زندگیمان عشق
به دوستی هایمان تعهد و
به تعهدمان صداقت عطا ڪن