تب کرده از دوری برایت گوشه ای از لب
من داغِ جایِ خالیَت را می چِشَم هر شب
مثلِ همیشه خاطراتت نیش خواهد زد
لب های سرخ و تشنه ام را مثلِ یک عقرب
دارم پژوهش میکنم میزانِ عشقت را
صدها رساله از حروفِ عشق می بافم
در را به روی دانشِ پیشینه می بندم
با یک روِش، نو میکنم هر بخشِ اهدافم
هک میکنم ذهنِ تو را در نیمه شب هایم
با رمزِ اعدادی مجرد، از همان اول
رد می شوم از باورِ تِسلا و می بینم
صدها سوالِ بی سَر و تَه، در دلِ جدول
تاسِ دلت را با نگاهم جمع می بندم
دل بر صدای تخته نردِ ساده ای بستم
گاهی به ظاهر، در صداقت، از تو می بازم
من در رفاقت، بازیِ خود را بلد هستم
دیشب تمامِ اَرزها را باز سوزاندم
من بی تو در این بانکِ بی سرمایه، جا ماندم
در کیفِ پولم یک سِری عشقِ مجازی شُست
یک بوسه ی هَش را، که بر این زخم چسباندم
جای تو هرگز، پُر نخواهد شد در این دفتر
باید بمانی پشتِ من، اما نه با اِنکار
تو کوه تر از هر چه کوهی، پس همین حالا
لب تَر بکن بر اعظمت، من پایه ام اینبار
اعظم قارلقی (خالقی)
۱۴۰۰/۱۱/۱۸
۱۶:۵۱
شعری پیش رو داریم از سرکار خانم اعظم قارلقی که چند سطری در خصوص آن خواهم نوشت
چهارپاره ای شبه مدرن با رگه هایی از پسا مدرن با انتخاب درست قوافی در ژانر عاشقانه حاصل کار شاعری است با استعداد و آگاه به اصول شاعری
در این چهار پاره اگرچه عاطفه بر خیال چربیده است اما وجود جملات و کلمات بکر، تصاویر تازه، و یا ایجاد تصاویر تازه از دل حرف و حدیث های معمولی چشمگیر است،.
اساس و بنیان شعر بر عادتزدایی است؛ منتها بسیاری از کارکردهای شعری امروزه از بس برایمان آشناست، تقریبا شکل عادی گرفتهاند؛ البته عادی نه بهمعنای عادی، بلکه عادی در محدودهی خود شعر. این است که وقتی شاعر دیگری میآید و در دستور زبان یا خود زبان یا در لحن و شیوهی سخنگفتنِ عادی شعر خلاف میکند، برخلاف عادت عمل میکند، یعنی به زبان ادبی، از نُرمِ دستور زبان یا زبان یا لحن عادی و معمولی سخنگفتن در شعر عدول میکند، میگوییم طرف عادتزدایی کرده است و این عادت زدایی و عاشقی با زبان مدرن بسیار دلچسب و گیرا شده است و خواننده از بندهای اول مشتاق میشود بندهای دیگر را هم بخواند.
ارتباط عمودی بین بندها خوب مراعات شده گرچه در برخی از مصاریع مانند
گاهی به ظاهر در صداقت از تو میبازم
باید بمانی پشت من اما نه با انکار
جبر قافیه باعث شده شاعر پرداخت درستی نتواند انجام دهد و به نوعی حشو هایی هستند که باید اصلاح شود
وجود برخی تعابیر مانند چسباندن بوسه بر زخم و چشیدن جای خالی، سنجش عشق،، جمع بستن تاس دل و..... گرچه نو و بکر نیستند اما به طرز ماهرانه کنار هم قرار گرفته و پوستین نوآورانه بر تن کرده اند.
بازگشت تمام مضامین و ضمیرها به خود شاعر کمی از ظرافت شعر کاسته است.
چند لایگی در شعر مخصوص اندیشه و ارتباطات درونی و بیرونی شعر است. زبان اتفاقاً باید به دور از هر گونه پیچیدگی و اغلاق مصنوعی باشد و این زبان ساده ی شاعر در این چهارپاره است که خوش نشسته و مخاطب را با خود همراه میکند
در حالت کلی شعر باید تجلی گاه تجسم رویداد ها باشد نه توضیح دادن آنها، اظهارات بیش از اندازه به جای تجسم شعر را به قصه گویی بیشتر نزدیک میکند و نقالی بیشتر در شعر مستولی میگردد
ایرادی که میتوانم بگیرم از بند 🔵 سوزاندن ارزها است 🔵که ای کاش کمی بهتر پرداخت میشد چون زبان این بند الکن مانده است.
در هر حال شعر سرکار خانم قارلقی شعری بود که باید به سمتش می آمدم چون از همه ی لحاظ و مولفه های ساختاری و معنایی شعری قوی بود
ایام عزت مستدام
#سید_هادی_محمدی