سه شنبه ۱۸ دی
تمام شعری از سیاوش آزاد
از دفتر سیاوش نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱ فروردين ۱۴۰۱ ۲۱:۴۳ شماره ثبت ۱۰۸۵۸۸
بازدید : ۴۹۱ | نظرات : ۴۷
|
آخرین اشعار ناب سیاوش آزاد
|
تمام شد سخنم در سکوت بنشستم دگر صدای نفس هم ز من نمی آید و تیک تاک وجودم درون بهت ابد تمام شد تمام شد تمام...
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام متشکر ان شاء الله آنچه استاد ازل گفت بگو می گویم | |
|
سلام متشکر سال نو و قرن جدید مبارک باد | |
|
سلام مسعود عزیز دومی مدنظرم بود ولی نخستین نیز می تواند در نظر گرفته شود و این از برکت های استفاده نکردن از علامت های سجاوندیست البته در انتها مرتکبش شدم باری کمی؟ این اثر فاخر من سرشار از صور خیال نیست؟ ولی اگر مخیل هم نباشد باید ببینیم تیر اثر توانسته ورای مرز کلام مخیل قرار گیرد؟ | |
|
سلام مجدد تخیل دو متنی که آوردم را عرض کردم نه کل اثر ،یکی بیشتر از دیگری است | |
|
سلام متشکر زنده و سرزنده باشید | |
|
سلام متشکر نقدی نیز باشد طالبم | |
|
سلام مجدد خدمت جناب آزاد گرانقدر به نظر میرسد سطر اول، خیلی بار و فرم شاعرانه ای نداشته باشد و کمی نیاز به ویرایش دارد اما در عوض سطر دوم، تصویرسازی مناسب تری دارد و احساس بهت و حالت تیک تاکِ عمر را به خوبی با تکرار «تمام شد» القا می کند. البته اگر به مقصود شاعر نزدیک شده باشم | |
|
متشکر از نقد شریفتان بداهه ای بود که در بخش مشاعره نگاشته بودم گفتم با دوستان نیز در میان بنهم با اندک تغییری آوردم کاستی ها را عفو بفرمایید وجود را می توان عمر گرفت و نیز هست پنداشته های آدمی | |
|
سلام درود بر جناب عطاالهی ادیب ژرفبین متشکر از الطافتان آرزوی مقام فنا و فنای از فنای و بالاتر از آن را برای شما دارم و امید که به یقظه برسم | |
|
سلام استاد استادان ادب فارسی سعدی قدس سره فرمود جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به همند غم دل با تو نگویم که تو در راحت نفس نشناسی که جگرسوختگان در المند
کل غزل را بیاورم که سترگ مردی بود درجاتشان عالی است متعالی باد دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند سروران بر در سودای تو خاک قدمند
شهری اندر هوست سوخته در آتش عشق خلقی اندر طلبت غرقه دریای غمند
خون صاحب نظران ریختی ای کعبه حسن قتل اینان که روا داشت که صید حرمند
صنم اندر بلد کفر پرستند و صلیب زلف و روی تو در اسلام صلیب و صنمند
گاه گاهی بگذر در صف دلسوختگان تا ثناییت بگویند و دعایی بدمند
هر خم از جعد پریشان تو زندان دلیست تا نگویی که اسیران کمند تو کمند
حرفهای خط موزون تو پیرامن روی گویی از مشک سیه بر گل سوری رقمند
در چمن سرو ستادست و صنوبر خاموش که اگر قامت زیبا ننمایی بچمند
زین امیران ملاحت که تو بینی بر کس به شکایت نتوان رفت که خصم و حکمند
بندگان را نه گزیرست ز حکمت نه گریز چه کنند ار بکشی ور بنوازی خدمند
جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به همند
غم دل با تو نگویم که تو در راحت نفس نشناسی که جگرسوختگان در المند
تو سبکبار قوی حال کجا دریابی که ضعیفان غمت بارکشان ستمند
سعدیا عاشق صادق ز بلا نگریزد سست عهدان ارادت ز ملامت برمند | |
|
در هر حال و احوالی که هستید برایتان خدا را آرزو میکنم حس میکنم بسیار همین خدایی که میگویند را دوست ممیدارید 🙏 | |
|
سلام عزیز چه چی شد؟ گر چه بنده جهان دیده چندان نیستم لیک استاد معظم سعدی مکرم فرمود اگر راست میخواهی از من شنو جهاندیده بسیار گوید دروغ و نیز استاد نظامی رحمه الله علیه فرمود در شعر مپیچ و در فن او چون اکذب اوست احسن او گر چه این اثر حقیر چندان مخیل و بالتبع شعر نیست | |
|
سلام متشکر در کنار طبیعت زنده باشید | |
|
سلام ممنون زنده باشی و شادمان | |
|
سلام متشکر ان شاء الله همه از شادی ها بسراییم سال نو مبارک | |
|
سلام عزیز قالب را آزاد زدم متشکر از حضورتان سال خوبی داشته باشید
| |
|
همچنین شما سال نو مبارک جناب ازاد عزیز | |
|
سلام متشکر شاد باشید سال نیکوئی داشته باشید | |
|
سلام متشکر سال و قرن نیکویی در پیش داشته باشید این اثر شاد نیست؟ مملوء از لوءلوء و مرجان صور خیال؟ بهترین شعری که خوانده اید؟ شعری که انقلابی در ادبیات به پا خواهد نمود؟ ادبیات به قبل از تمام و بعد از تمام تقسیم خواهد شد؟ | |
|
سلام سال و سده ی نیکی داشته باشید سپاس از حضور و تشریحی که نمودید درود برین نگاه دقیق | |
|
سلام سال و سده اتان پر از شادی متشکر از اشعار شریف گاه سکوت نیک است ان شاء الله آنقدر سخن بگویم که بگویید سیاوشا به خدا بس سرم گرفته پسر | |
|
سلام متشکر زنده باشید سال و سده پر از شادی همه داشته باشند | |
|
سلام متشکرم زنده باشید سال و سده ای پر از شادی داشته باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
و غمگین بود .نظر خاص دیگری نیست.
موفق باشید.