بسمه اللطیف
کیمیای عشق
در بیان آثار عشق
در زیر بار گردش این گنبد کبود
باری که استخوان مرا خرد می نمود
یک دم نگاه من به نگاه تو آشنا
گردید و آن نگاه دل خسته را ربود
تاثیر کرد معجزه کیمیای عشق
یک آن به پلک هم زدنی بر مس وجود
دیدم که گردش همه هستی در این جهان
سیری به دور نقطه پرگار عشق بود
شیرین به کام بود غم و شادی و عجب
مستی عشق در دل بیمار می فزود
گل ناز می فروخت به گلزار چون نسیم
ناگه ز گونه اش به گذر بوسه می ربود
در زیر نور ماه چمن نقره گشته بود
بلبل به باغ نغمه مستانه می سرود
رنجش نبود اگر چه پر از درد بود جان
اعجاز عشق رنج ز هر درد می زدود
دیدم که عاشقانه به آیین ابتلا
می سوخت جان به آتش پاک بدون دود
عالم پر از عجایب عشق است اگر که چشم
گردد گشاده باز به بینایی شهود
مهدی هر آن که دل بسپارد به کار عشق
پر می شود ز نور خداوندی و درود
#مهدی_رستگاری
هفدهم تیرماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
هشتم ژوئیه سال ۲۰۲۱ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۰۸۹
بسیار زیبا و خوش آهنگ بود
دلنشین