سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        . . .

        شعری از

        حمید خناری نژاد

        از دفتر چکامه چرکین نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۰ ۰۸:۴۶ شماره ثبت ۱۰۷۴۴۵
          بازدید : ۴۷۳   |    نظرات : ۸

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حمید خناری نژاد
        آخرین اشعار ناب حمید خناری نژاد

        دل ز آفاق کن ای اختر کیهانی من
        رنگ خون شد غربتم مغرب آبانی من
        گر سیاهی درتنیده بیرق پروین ها
        تاج کیانی درخورت، دختر ساسانی من
        دیدی که عشق چله شکست صوفی صد مهلکه را
        توبه گریزانم چه سود اندرز لقمانی من
        مینای شعر سنگ زن و واژه درهم بشکان
        خمری و چله میبری، حالت عرفانی من
        دل اگر بوده دلیل در طبقت آوردم
        بی دلیل سوخته دلی، علت پنهانی من
        دانه برفی که قندیل به تنور آویزی
        بذرت آفت بکشد خاک زمستانی من
        دو لب چاقوی تو هردو جهانم میبرید
        لب غلاف بود و تو آهنگر زنجانی من
        حرف دلسوختگان،نیست شب هنگامی شعر
        شب کجا حرف به که شعر شبستانی من
        ز اسارت همه در چشم تو محبوس شدند
        جز من آزاد ز بند هم بند و زندانی من
        سوختم و کمتر نه از شرحی که وحشی مینمود
        زورقت ساخته شد سهراب کاشانی من
        جور وجفا کرد ناپدر طفل خیال پردازم
        گیرم آغوش محال فرزند پنهانی من
        گفتی منهای توام جمله ای قابل بنویس
        شد سه نقطه پشت هم،مشق دبستانی من
        خویش در گور برم حتم بیابند در خاک
        زر میراثی عتیق خمره باستانی من
        هر زمانی زمعما حول ما حلقه زدی
        ساده خطی شد و افتاده به پیشانی من
        هی شکاندی و نبوده خبرت باد وزان
        آورد ابری رحیق موسم بارانی من
        ای که سالها طلبت خواب بهارانی بود
        خواب وبیدارم نشد فصل زمستانی من
        خنجر نقد تراش بر واژه تا بیخ بنه
        درد و جراحت برسر مصرع پایانی من
        شده منقوش زخون فال سه دیوانه بهم
        شهر شاهی و غم و پاییز الوانی من
         
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1