سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید |
|
|||||||||||||||||
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است. |
چند خط در مورد شعر زیبای جناب ثابت مقدم مینویسم در حد بضاعت عقلی خودم.
اولین نکته ای که در این شعر نظر بنده را جلب کرد قافیه ها بود.
قافیه ها بنظر جالب میرسید و اینکه شاعر با چه خط سیری مثلا از تاراج به نساج میرسد، یا از نساج به امواج!
این زیبایی شعر است
همان شعر کهنی که برخی آنرا محدود کننده میخوانند اگر بدرستی هدایت شود شما را از هر کلمه ای به کلمه ای که میخواهید میرساند.
نکته ی دوم این است که شاعر تا حدود زیادی به وزن اشراف دارد
لغزش های وزنی این شعر که به ۳ فقره، و به تعبیری به ۴ فقره میرسند به راحتی قابل ویرایشند.
نکته ی سوم . با وجود اینکه برخی دوستان اعراب گذاری را با نوشیدن جام زهر برابر میدانند( از جمله آزاد عزیز✋) گاهی اعراب گذاری یا نگذاشتنش واقعا خواننده را سر در گم میکند
همچنین استفاده از علامتهای مشخصی ( چون کاما،) در شعر گاهی سرنوشت شعر را دگرگون میکند.
بی شک جمله ی
بخشش، لازم نیست اعدامش کنید
بخشش لازم نیست، اعدامش کنید
را شنیده اید.
منتها در شعر جناب ثابت مقدم در دو مصرع کاما وزن را دچار اشکال کرده که اگر کاما را بر داریم مشکل مرتفع میشود .
بیت به بیت به شعر ایشان میپردازیم.
راهزن چشمان تو قلب مرا تاراج کرد
عقل را بیرون کشید، از جای خود اخراج کرد
اولین نکته اینکه این وزن متناوب الارکان نیست
پس گذاشتن کاما در مصرع دوم در این نقطه صحیح نیست
اگر ما اینجا بخواهیم مکث کنیم پس باید کل شعر را با همین فرمول خوانش بخوانیم
مثلا بخوانیم
راهزن چشمان تو
قلب مرا تاراج کرد
عقل را بیرون کشید
از جای خود اخراج کرد
خوب مسلما این دلخواه یک مخاطب شعر نیست.
در ثانی در تقطیع این مصرع اگر کاما نباشد وزن برقرار است ولی اگر کاما باشد وزن ایراد دارد
چون" کشید " ختم به هجای کشیده است ولی اگر کاما را برداریم در تقطیع شعر مینویسم
عقل را بیرون کشیدَز جای خود اخراج کرد
و تمام مشکل حل میشود!
نکته ی بعدی
آیا راهزن ِ چشمان ِ تو
یا
راهزن،چشمان ِ تو
اگر اولیست وزن مخدوش است و باید گفت
رَهزن ِ چشمان ِ تو
ولی اگر دومیست وزن برقرار است
اینجاست که به جناب آزاد میگویم اینقدر با اعراب و علامتهای دستوری مشکل نداشته باشید ،گاهی کار گشا هستند.
بیت دوم.
دست من عادت به سرمای میانش کرده بود
گرمی دستان تو، دست مرا محتاج کرد
آیا منظور این است؟ دستان من عادت به سرمای میانشان کرده بودند ولی گرمی دستان تو دستهای مرا محتاج کرد.
اگر این باشد، بیت دارای ضعف تالیف است
اگر اشاره فقط به یک دست باشد،منظور از سرمای میانش چیست؟
به گمانم باید فکری برای (میانش) کرد،چون ساده ترین ویرایش است و اگر بخواهیم دست را به دستان تبدیل کنیم کار قدری پیچیده تر میشود.
جناب ثابت مقدم اگر جای ( میانش) مثلا بگذاریم ( وجودم) چه اتفاقی می افتد؟
دست ِ من عادت به سرمای وجودم کرده بود
گرمی دستان تو دست مرا محتاج کرد
این صرفا یک پیشنهاد است.
بیت سوم.
بیرق افکار خویش را چانه چانه بافتم
تار و پودم ریسه کرد، ارزانی نساج کرد
مصرع اول ( خویش) را به ( خود) تبدیل کنید وزنتان ویرایش میشود
مصرع دوم کاما را بردارید وزن خود به خود برقرار است
تارُ پودم ریسه کردَرزانیه نساج کرد
دلیل بکار گیری ( چانه چانه) را نفهمیدم
حقیقتا سری به فرهنگ لغت هم زدم
معنای مرتبطی بین چانه و بافتن پیدا نکردم
باز هم بنارا گذاشتم بر نداشتن اطلاعات از طرف خودم🙏
اگر ارتباطی وجود دارد بنده را آگاه کنید
وگر نه
بیرق ِ افکار خود را رَج به رَج میبافتم
را به عنوان پیشنهاد از طرف بنده داشته باشید.
بیت چهارم.
آن دم که غوغا مینمود طوفان احوال دلم
بند قایق را گشود، راهی آن امواج کرد
گفتنی ها را جناب آزاد فرمودند
مصرع اول کلا نیاز به بازنویسی دارد
و مصرع دوم با اندک تغییری اصلاح میشود
مثلا
بند ِ قایق را گشود و راهی ِ امواج کرد
بیت پنجم.و بیت ششم
در این دو بیت سلامت وزنی برقرار است
دوست داشتم اندکی در مورد المان های زیبایی شناسی که پسندیده است در شعرهایمان رعایت کنیم هم صحبت کنم ولی نقد بسیار طولانی شد.
همین طور دوست داشتم از زیباییهای شعرتان نیز بگویم ، که البته اگر زیبا نبود اصلا نقد نمیشد
موفق باشید 👏👏👏