از خودم سوالی میپرسم :
"علم بهتر است یا ثروت؟"
سوالی که بارها مطرح شده و جواب قانع کننده ای برای آن یافت نمیشود
منطقیست
چرا که هرکس با زاویه ی دید خود به این سوال پاسخ میدهد
و هیچوقت قرار نیست برای این سوال پاسخ ثابت و پایدار یافت شود
مردم حقّ انتخاب دارند
میتوانند به نظریه ی کسی که علم را انتخاب میکند گوش جان بسپارند
و در آن سوی دیگر میتوانند به نظریه ی آن کس که ثروت را انتخاب میکند گوش دهند
من علم را انتخاب میکنم و دلیل آن را توضیح کامل میدهم
با خودم فکر میکنم
من از این آدمی که هستم لذّت میبرم و این حسّ لذّت بردن از خویش از علم من نشات میگیرد
نه از ثروتی که از آن بهره مند نیستم
آری ، من ثروت را ملاکی قرار داده ام برای جار زدن علم خویش
ثروت و پول کمک کننده های رسیدن من به اهدافم هستند
و چه بسا که روزی با کمک علم خویش به ثروت برسم
ولی آن ثروت را دائم خرج هموطنانم میکنم
چرا که با علم به این موضوع رسیدم که بخشیدن مال به بزرگ شدن روح من کمک میکند
و بزرگ شدن روح مهم تر از بزرگ شدن حساب بانکی است
با اندوختن بی رویه ی آن پول تنها رو به سیاهی و تیرگی میروم
روح من ارزشش با ثروت قیاس نمیشود
روح منی که خداوند آن را آفریده با ملاکی که بندگانش برای تعامل کالا قرار داده اند قیاس نمیشود
روحی که خداوند به من داده خریدنی نیست.
سوالی از تو دارم
برای مسیر های پر پیچ و خم زندگی خود ، حرف عالمان و شعراء و در کل بزرگان را پس زمینه ی
زندگی خود قرار میدهی یا حرف ثروتمندانی که برای ثروت خود تلاشی نکرده اند؟
آری ، ثروتمندانی داریم که از راه علم به ثروت رسیده اند ، ولیکن خالص تر از آنان و ثروتمندان حقیقی
کسانی هستند که ثروتمند رفتار میکنند
کسانی که روح را برتر از کاغذی که به عنوان ارز میشناسی میپندارند
من علم را در راه رسیدن به ثروت روح انتخاب میکنم.
گفته می شود
عالمان را با پول میخریم