حیف شد! مرد ماجرا نشدیم
ما حریف گرازها نشدیم
کشتزار موروثی(!)
#شعرپیشرو
#شعرسروش
#محمدعلی_رضاپور
سروش، گونه ای از شعر پیشرو است که تنوع پذیری بسیاری دارد و محصور کردن آن در تعریفی معین و محدود، چندان ساده نیست و ممکن است زیرگونه هایی از آن در تعریف خاصی از شعر سروش نگنجند و به همین دلیل، اگر بجای تعریف شعر سروش، به یادآوری ویژگی های اصلی و ترجیحی آن بپردازیم، به نظر، بهتر باشد.
طبعا ممکن است بسیاری بلکه بیش تر سروش ها، همه ی ویژگی های شعر سروش را نداشته باشند ولی بهره ی آنها از این ویژگی ها به حدی باشد که بتوانیم آنها را در گونه ی شعری سروش بگنجانیم.
برخی از ویژگی های (اصلی و ترجیحی) شعر سروش:
1. برخوردار از چکیده امتیازات شعر سنتی و نو بعنوان گونه ای از شعر پیشرو
2. شعری کوتاه با تعداد کمی لَخت یا مصراع واره (معمولاً 3 تا 7 لَخت و به ندرت 2 لَخت و گاهی بیش تر از 7 لَخت)
3. داشتن قافیه در همه یا بیش تر لَخت های غيرپایانی (البته سروش های بی قافیه هم موجودند و در شعر سروش، قافیه، جنبه ی اصلی ندارد و هرجا که اصرار بر قافیه، لطمه به معنا و اصالت شعر بزند، ترجیح بر خلاص شدن از آن است)
4. قواعد غیر انعطاف پذیر شعر سنتی در مبحث قافیه (و عروض و...) در شعر سروش با انعطاف زیادی به کار گرفته می شوند؛ مثلا ایرادات قافیه در شعر سنتی، ایرادی در شعر سروش ایجاد نمی کنند بلکه به دلیل آهنگ زیبایی که این گونه واژه ها به وجود می آورند،
در شعر سروش، مورد استقبال هستند؛
مثلا در قالب سنتی غزل، "می رویم" و "می آییم" و "می خوانیم" را بعنوان همقافیه به کار نمی بریم اما در سروش،
با توجه به اهمیت آهنگ سخن،
می توانیم از آنها در جایگاه قافیه استفاده کنیم. به عبارتی: در شعر سروش، افزون بر قافیه،
به قافیه- آهنگ نیز بها داده می شود
(هرچند به هیچ کدام اصالت داده نمی شود و آنها مهم تر از معنا و اصالت شعر نیستند و هرگاه وجود قافیه باعث تضعیف معنای شعر بشود، باید آن را حذف کرد)
5. تفاوت برجسته ی لَخت پایانی با مجموعه لَخت های پیش از آن
از نظر طول، قافیه و از این قبیل
(و البته گاهی هم لَخت پایانی به رشته لَخت هایی کوتاه تر تقسیم می شود و این شیوه از نوآوری های جناب حامی شریبی در شعر سروش است)
6. گرایش به آرایه پردازی ادبی
7. برخورداری از لایه ها و ابعاد مختلف معنایی و مخاطب محوری بویژه در لَخت پایانی و بصورت پایان باز با استفاده از ترفندهایی مانند کاربرد ایهام واژگانی، تغییر در زاویه ی دید و مرکز توجه، بسترسازی برای خوانش های مختلف عبارات و حتی کل شعر (البته نه برپایه ی مرگ مؤلف و بی هویتی اصل متن بلکه برپایه ی فراهم آوردن زنجیره های مرتبط معنایی که امکان تفسیرهای مختلف و در واقع، چند لایه را برای مخاطبان مختلف، آسان می نماید)
8. پذیرش و برخورداری از انواع زاویه های دید و پردازشگری های معنایی (مثلا مانند هایکوواره، ویژه ی توصیف گرایی از طبیعت و... نیست)
9. برپایه ی وزنی "فاعلاتن مفاعلن فعلن" و نیم وزن های همانند، همراه با زحافات و شاخه پردازی های نیمایی و فراتر از آن طبق وزن پردازی پیشرو
(البته سروش در هر وزنی و حتی بصورت آزاد هم به کار می رود یعنی مانند شعر سپید در وزن اما با دیگر ویژگی های شعر سروش)
10. (افزون بر تفاوت ظاهری لَخت پایانی در مواردی مانند طول، قافیه و...) کاربرد برجسته ی لَخت پایانی بعنوان نتیجه گیری سروش (که پس از مقدمات ذکرشده در مجموعه لَخت های قبلی می آید)
جالب و زیبا بود