سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        پرنده ی کوچکی ، با صدای برف میخواند

        شعری از

        سیده نسترن طالب زاده

        از دفتر چند اسکوپ چاملون نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۹ آذر ۱۴۰۰ ۱۱:۵۵ شماره ثبت ۱۰۵۲۳۲
          بازدید : ۲۱۵۲   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه


        پدربزرگ مذهبی نبود
        فقط یک بار
        به خُراسان رفت
        مادربزرگ را ، سوغات آورد
        .
        .
        .
        پدربزرگ میخواهد برود ...
        از پیله اش ، از خانه ، از شهر ..
        از خرچنگی که در خون آبیش ، ریشه کَرده ..
        پدربزرگ ،،،
        با کهکشانهای روی شانه اش
        پدربزرگ با عطر چِهل ستونش
        پدربزرگ با سروهای گُداخته ی قلبش
        پدربزرگ میرود
        و خانه مان که سیاهست ..
        شمعها
        اشکها
        آهنگها....
        پیراهن مشکی مادر
        غمگینتر از پیش،
        جمعه ها را در یقه ی تنگش، خوابانده است ..

        میدانم ..
        -خانه ی ابدی، خاکستریست ..
        سنگی که زیر بارانها ، گُل میدهد ..
        حلوایی خنک .... چایی هزارجوش..-

        پدربزرگ به سفر میرود ..
        پرنده ی کوچکی با صدای برف ، میخواند
        پدربزگ میرود
        تکه های دلش در شیشه های رنگی پجره میلرزد ..
        درختهای کاج میخشکد ..
        پدربزرگ ، هشتاد و چند بهار ،
        شکوفه داده بود ..


        پدر بزرگ !
        شاهنامه جاریست...
        دوشیزگان عثمانی ، قلب بلورشان را در دستهایشان پنهان میکنند ...
        درخت آلو در مونیخ، شیرینتر میخندد
        برو
        خانه ابدیت زیبا
        با غزلهای طرار عاشقانه ، گرمش میکنیم
        با یکشنبه های ترانه و جنگل
        با کلاویه ها..... با رقص
         آااه
        خانه سیاهست، خدااا....


        فردا
        لوله -کش می آید؟
        آب می تراود از هستی
        و
        خاموشی پوچ
        مددکار زخمهای آینه میشود ..



        بهار ۱۴۰۰
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4