سرمای عقیم
جایی که فقط سرما هست
ولی برف و باران نه
سرمایی ست عقیم
جایی که فقط سرما هست
ولی حتی باد هم نیست ،
تا اینهمه دود را ببرَد
سرمایی ست عقیم
برای تنِ معتدل پسندِ آدمها
آتش و زمهریر،
هردو سوز دارد و،
هردو عذابی ست الیم
انگارهمچنین سرمایی ،
فقط به دردِ صبحی خروسخون میخورَد
بعد ازخواندنِ نمازی دبش
نان سنگک داغ و،
کله پاچه و حلیم
نرمشی و تفریحاتی سالم
برای جسم و روحی سلیم
روز تعطیلی است و وسوسه ی رفتن
دراین روزهای کرونایی و قرنطینه
نظرشما چیست ؟ جایی بِریم یا نریم ؟
بی خیال ! بازهم صبر میکنیم
حدودِ دوسال است صبر کردیم
دوسال دیگر هم صبر میکنیم
انگار داریم ایوب میشویم
بله اینگونه بهتر است
پس قرارشد نا اطلاعِ ثانوی
خمار، به زیرِ کرسیِ داغ
بریم به عالمِ هپروت و، جایی دیگر نریم
هنوز صدای شاعر،
از زیر لحاف کرسی می آید
که " هوا ناجوانمردانه سرد است "
خدا کند هیچگاه ،
به زندان های سیبری نریم
داستایوفسکی رفت چپق اش را چاق کردند
تازه از اعیان و اشراف بود
با اینهمه افکارِ چپ اندر قیچی ،
خدا کند ما پاپتی ها را آنجا نبرند
و با این مخ های پُر از باد
پای پیاده آنجا نریم
وگرنه باید دعا کنیم ،
کوهی جلویمان سبز شود و خوابی طولانی
همچو اصحابِ رَقیم
۳۰۹ سال بخوابیم ببینیم بعد چه میشود
دراین اوضاعِ قمر درعقرب و،
دراین سرمای عقیم و،
سیاست های وخیم
بهمن بیدقی 1400/8/15
بسیار زیبا و مبین مشکلات جامعه بود
موفق باشید