سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 ارديبهشت 1403
  • شكست حملة نظامي آمريكا به ايران در طبس، 1359 هـ‌.ش
16 شوال 1445
    Wednesday 24 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      چهارشنبه ۵ ارديبهشت

      ماهیه دم قرمز...

      شعری از

      یخ فروش جهنم(نادرروشنی)

      از دفتر یخ فروش جهنم(نادر روشنی) نوع شعر دلنوشته

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۱ فروردين ۱۳۹۲ ۰۲:۲۵ شماره ثبت ۱۰۴۸۵
        بازدید : ۶۸۶   |    نظرات : ۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر یخ فروش جهنم(نادرروشنی)
      آخرین اشعار ناب یخ فروش جهنم(نادرروشنی)

       اون ماهی دم قرمزه که


      پولکای سفید داره

      بابا بیا نگاش بکن

      اون زبله ٬همون٬آره

      دوسش دارم خیلی یاد

      قد تموم ماهیا

      بابا حواست با منه؟

      بابا٬بابا٬توروخدا...

      فکر بابا جای دیگس

      زیاده قرض و قوله هاش

      داشت میومداشکای اون

      رو صورتو رو گونه هاش...

      چجور بگه به دخترش

      پول واسه ماهی نداره؟

      حقوقی که به اون میدن

      به خونه راهی نداره....

      بیچاره دخترک میگفت

      شاله بنفشو نمیخوام

      تو ماهیو برام بخر...

      من کیفو کفشو نمیخوام!

      غصه عالم اومده...

      نشسته رو دوش پدر

      وقتی با التماس میگه...

      بابا اونو واسم بخر...

      خدای من تورمو...

      حتی تو ماهی میشه دید

      هر یه دونش برابره...

      با یه کیلو گوشت سفید

      بابا راشو کشیدو رفت

      تا دخترش دل بکنه

      کاری به ذهنش نیومد

       تا بچشو آروم کنه....

      بین۲راهی مونده بود

      یه بغض سنگین تو گلوش

      ازیه طرف باباش میرفت

      از یه طرف ماهی فروش

      شاهد اون ماجرا بود

      فکری به ذهن اون رسید

      داره میخنده دخترک

      انگاری اشتبه میدید...

      ماهی فروش عیدی داده

      اون ماهی دم قرمزه رو

      میگه بابات داره میره...

      اینو بگیر٬بدو برووو...

      دویدو رفت سمت باباش

      ماهیشو هی نشون میداد

      شادی میکرد اون کوچولو

       خنده امونش نمیداد....

      تو روزگار ما هنوز

      آدم خوب فراوونه

       دختر قصمون داره


      ماهی رو میبره خونه
      سروده شده در۲۳/۱۲/۹۱

       

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0