يکشنبه ۴ آذر
|
دفاتر شعر جواد نوری (آبان)
آخرین اشعار ناب جواد نوری (آبان)
|
باز افتاده به جانم، هوس یار امشب
که زنم بوسه به چشم و لب دلدار امشب
چشم را روشن از آن دیده پرنور کنم
مرهمی تا که نهم بر دل بیمار امشب
خون هر تاک چو ریزد ز لب پر خونش
نوشم از غنچه لب، شهد شکربار امشب
آنچنان مست شوم تا که برون اندازم
ز سر اندیشه هر عاقبت کار امشب
جامه زهد به یکباره ز تن برگیرم
یکسر آلوده کنم، خرقه و دستار امشب
معصیت کارم و از گفتن آن باکم نیست
که خدا بگذرد از مست گنهکار امشب
رسد «آبان» به همه وسوسه موهومش
اگرش دست دهد فرصت دیدار امشب
جواد نوری(آبان)
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس جناب عزیزیان گرامی | |
|
سپاسگزارم دوست عزیز | |
|
درود سیاوش جان عزیز اجازه بدید موافق نظرتان نباشم چون در اینصورت علاوه بر برهم خوردن آهنگ شعر، مفهوم و منظور شعر هم به طرز ناخوشایندی ، تغییر خواهد کرد | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود 👏👏🌺🌺