سه شنبه ۲۳ ارديبهشت
معشوقه نادان شعری از
از دفتر من عشق را خوردم نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۸ شهريور ۱۴۰۰ ۱۰:۵۴ شماره ثبت ۱۰۲۴۱۴
بازدید : ۲۷۹ | نظرات : ۲۳
|
|
کاغذی بودی و هر کس روی تو چیزی نوشت
زندگی بی ترس دوزخ روز دیگر در تمنای بهشت
نیک و بد بودن به دست دشمن و تو چون زمین
هر که را پس می زدم از جنس آن تخمی که کشت
هیچ درمان ندارد ابلهی را زخم دشمن
باش تا بوزینه گوید های آهوی زشت
ارزش هر چیز با اندیشه معنا میشود
کعبه چیزی نیست جز یک تکه روی چند خشت
باز کن چشمان عقل آن دشمن نادانیت
غرق شد این عاشق بد مست دریا سرنوشت
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و درود بزرگوار سپاسگزارم | |
|
سلام و درود بانوی گرامی سپاسگزارم | |
|
سلام و درود بانوی گرامی سپاسگزارم | |
|
سلام و درود بز گوار سپاسگزارم | |
|
سلام و درود استاد عزیز سپاسگزارم | |
|
سلام و درود بانوی گرامی سپاسگزارم | |
|
سلام و درود بانوی گرامی سپاسگزارم | |
|
درود بزرگوار قلمتان همواره روان | |
|
سلام و درود بانوی گرامی سپاس از حضورتان | |
|
سلام و درود بانوی گرامی سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و آموزنده بود
جسارتا بیت سوم ؟