بسمه اللطیف
دوبیتی ها (قسمت اول)
پیوند انتشار در وبسایت شعر ایران
۱-ماه سرو قامت
چو می آیی ز دور ای سروقامت
تماشایت کند بر پا قیامت
به نزدیکم رسیدی و شدم محو
به نور چهره ماه تمامت
بیست و ششم مرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
***************************
۲-ظلمت شب
اسیر ظلمت شب های دارم
به تاریکی وظلمت بیقرارم
ولی قلبم پر از نور است چون من
غم عشق تو را در سینه دارم
هفدهم مرداد ماه سال ۱۴۰۰
***********************
۳- پرواز دیگر
شب است و در حریم پاک بستر
به روی شانه تو می نهم سر
ز عطر گیسوی تو روح من باز
گشاده بال بر پرواز دیگر
بیست و دوم تیرماه سال ۱۴۰۰
*******************
۴-مست نگاه
گرفتم یار خود را باز در بر
چو بوسیدم لبانش بار دیگر
شدم مست نگاهش چون نظر کرد
به من در آن زمان آن ماه پیکر
بیست و دوم تیرماه سال ۱۴۰۰
***************
۵- گل آتش
نگاهم باز امشب مانده بر در
کجایی ای نگار روح پرور
گل آتش شکوفا شد به جان و
گلستانی شدم از جنس آذر
بیست و دوم تیرماه سال ۱۴۰۰
************************
۶-امیدواری
همه این بود از تو انتظارم
که رحم آرد دلت بر حال زارم
اگر چه تو به من بی التفاتی
به لطف تو هنوز امیدوارم
هفدهم مرداد ماه سال ۱۴۰۰
************************
7-جور تو
چون یاد تو شب به خاطر من افتاد
زنجیر غم توام به گردن افتاد
از جور تو یاد کردم و در دل شب
فانوس غمم به دود کردن افتاد
یازدهم مرداد ماه سال ۱۴۰۰
***********************
۸- عکس روی یار
در سایه سرو قامت دلجویت
در جام فتاد عکس ماه رویت
تو خم شدی و به گردن من افتاد
یک حلقه پرپیچ و شکن از مویت
یازدهم مرداد ماه سال ۱۴۰۰
***********************
۹-غم شبانه
ز دوری تو امشب بی قرارم
غم عشق تو را در سینه دارم
کجایی تا کنی آرام دل را
که بدتر گشته حال ناگوارم
هفدهم تیرماه سال ۱۴۰۰
***********************
۱۰-شکوه ناگفته
تنی رنجور و بختی خفته دارم
ز عشق تو دلی آشفته دارم
ز داغ سینه پرسوزم ای دوست
تهزاران شکوه ناگفته دارم
هفدهم تیرماه سال ۱۴۰۰
***********************
۱۱-فانوس غم
مرا عشق تو تا پابوس غم برد
دلم را سوی اقیانوس غم برد
نگاه کم فروغم را به شبها
به ضعف سوسوی فانوس غم برد
هفدهم تیرماه سال ۱۴۰۰
***********************
۱۲-بی تو
تو را چندان عزیزم دوست دارم
که بی تو من ز غم جان می سپارم
بیا یک لحظه هم از من مشو دور
بمان که طاقت دوری ندارم
***********************
۱۳-نگاه پنهان
نگاهت می کنم از دور ای جان
تو را از زیر چشم خویش پنهان
به مویت می کنی لب را نوازش
دل من را به این بازی نسوزان
بیست و یکم مرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
***********************
14-دریای غم
غم در دل من شده است چون دریایی
من کشتی سرگشته غم پیمایی
توفان غریبی است به پا در دریا
از حسرت و اشتیاق و از شیدایی
بیست و سوم مرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
*******************
15-صهبای بوسه
به یاد خلوت شب های بوسه
شب تقدیم بی پروای بوسه
بده از ساغر نوش لبانت
مرا یک جام از صهبای بوسه
***********************
16-غم شبانه
نشسته صدهزاران غم به جانم
به پایان آمده دیگر توانم
بیا امشب به فریاد دلم رس
بریده درد و غم دیگر امانم
نوزدهم مرداد سال۱۴۰۰
***********************
17-گل های بوسه
چو شهد نوش روح افزای بوسه
مرا افزود بر گرمای بوسه
به جوش آمد دل و بشکفت از آن
به لب گل های بی پروای بوسه
هجدهم مرداد سال ۱۴۰۰
*******************
۱۸-سرگشتگی
دل من در هوای گلعذاری
شده سرگشته هر رهگذاری
ولی در این سرا هرگز مپندار
که یابی خود نشان از مهر و یاری
بیستم مرداد سال ۱۴۰۰
*******************
۱۹-درد غیرت
ز غیرت در نگاه پر ز دردم
چو موج اشک را در می نوردم
به شرح بی وفایی می کنی باز
هزاران بار بیش از خویش سردم
بیست و سوم مرداد سال ۱۴۰۰
*******************
20- غم آدینه
دلی آشفته در آدینه دارم
غم دیرینه ای در سینه دارم
به قعر چهره ام در دوری تو
هزاران آه در آیینه دارم
بیست و ششم مرداد سال ۱۴۰۰
*******************
بسیار زیبا و دلنشین بود ند
احتمالا اولین قافیه ظلمت شب، تارم بوده ولی دارم تایپ شده