سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        از نفس افتاده

        شعری از

        علیرضا یادگاری

        از دفتر بوی شب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۱۳ شماره ثبت ۱۰۱۹۴۱
          بازدید : ۱۲۹   |    نظرات : ۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر علیرضا یادگاری

        کاری ز دست مردم یارب برنیاید
        آخر چرا شب هجر یکسر سرنیاید
        ***************************
        دلبر کجا گزینم حال آنکه دل ندارم
        آنکس که دل ربوده زین در درنیاید
        ****************************
        گفتم به عارفی دوش سیم دلم تو زر کن
        با طعنه ای بگفتا زین سیم زر نیاید
        *****************************
        اهل دلی بدیدم پرسیدم از نگارم
        گفتا رها کن او را کان خیر شر نیاید
        ******************************
        در رهگذار تجّار تاجر شدم نشستم
        یک رند تاجری گفت زان باغ بَر نیاید
        ******************************
        یارب ستان نفس را زین از نفس فتاده
        جان را دگر نخواهم دلدار گر نیاید
        *******************************
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ ۱۰:۳۳
        درود بزرگوار
        شورانگیز و زیبا بود
        موفق باشید خندانک
        علیرضا یادگاری
        علیرضا یادگاری
        شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ ۲۳:۱۲
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد علی رضاپور
        دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ ۰۶:۵۷
        سلام و درود، خدا قوت،
        افغانستان، ایران خاوری، زیر چکمه های طالبان ابوسفیانی قرار دارد و حالا که ما، بُهت زده، سوختن سرزمین مولانا و خواجه عبدالله انصاری، سرزمین جگرگوشه ی فرهنگی خود را تماشا می کنیم، ای کاش دست کم، هریک، سروده ای در تسلیت به افغانستان بپردازیم و در این عاشورای حسینی، زینب وار، هِلهِله های یزیدیان زمان را خُنثی کنیم.
        تقدیم به افغانستان مظلوم، تقدیم به جبهه ی ضد نادانی سترگ (آن هم به نام مقدس اسلام) و تقدیم به شما:

        شرمنده ام که باز گرفتار می شوی
        شرمنده ام که مَطلع خونبار می شوی

        شرمنده ام که مهر نمی خوانَدَت به مهر
        هم بی نگاهِ ماهِ مددکار می شوی

        شرمنده ام از این همه تنهایی و غمت
        شرمنده ام که فتنه ی اَشرار می شوی

        افسوس! باغ پارسیِ پارسا سرِشت!
        پوشیده از کلاغ سیَهکار می شوی

        همسایه، هم تبار، هم آواز، هم نَشیب!
        دشتی که رو به دلهُره، هموار می شوی

        خاکِ فغان زده که به تاراج...! صبر کن
        چندی اسیرِ طالبِ آزار می شوی

        این بوف ها به طالعِ فردا نمی رسند
        سیمرغ وار جلوه ی اسرار می شوی

        آرام باش یوسف معصوم بی پناه!
        فرمانروای مردم بازار می شوی.
        #محمدعلی_رضاپور
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ ۰۹:۵۳
        بداهه ای تقدیم شعر زیبای شما
        آفرین برغزل
        خوب و روان افزایت
        شاعری کن چه خوش است
        مخزن اشعار شدن
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        علیرضا یادگاری
        علیرضا یادگاری
        شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ ۲۳:۱۳
        سلام
        عالی بود خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3