بی وفا نمی دانی

جناب مهندس رضایی عالی بود
درودها
خیلی زیبا بود
قلمتان توانا
روزگار نیکو
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀

درود بزرگوار
دلنوشته زیبایی است
جسارتا برای سروده شدن به عروض وقافیه نیاز دارد

در گوگل هم هم قافیه های یک ....کلمه....را سرچ کنید ....هم قافیه ها رو به شما نشان می‌دهد.

سلامت میکنم قدر سلامم را نمیدانی
دوباره معنی حرف و کلامم را نمیدانی
برایت آنقدر هیچم که دیگر خوب می دانم
به رسم عاشقی کردن پیامم را نمیدانی
خلاصم کرده ای از خود دگر تنهای تنهایم
نمیبینی چه دلتنگ و دوامم را نمیدانی
گریزانم ز هر شادی بدون تو پر از دردم
همیشه بوی غم دارم مشامم را نمیدانی
نوشتم حس و حالم را میان سینه ای با خون
چه دردی بیشتر از این که نامم را نمیدانی
🥀

🥀

درودهای بی پایان

غزلی بیکران زیبا و منسجم بیان

ظریف اندیش و ماهرانه هنرپرور

سلامت باشید و شاد و سرافرازترین

درودتان
زیبا بود چرخش قلمتان
تقدیمتان

درود بر شما

سلام جناب رضایی عزیز
ابتدا پوزش میطلبم بابت اینکه به صفحه ی تان کمتر سر زدم
اجازه می خواهم که دوباره سر بزنم و کمی باهم در مورد شعرتان حرف بزنیم

سلام و ارادت برادر ادیب و شریفم
پوزش از تاخیر

وزن غالب شعر

(مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن)
سلامت میکنم قدر سلامم را نمی دانی

ما قافیه ی شعر را (سلامم) در نظر میگیریم
و ردیف شعر را (را نمی دانی)

قوافی بسیار زیادی برای (سلام) است که برخی هایش را به عنوان مثال می آوریم

سلام- کلام- حرام- دوام- عوام- مقام- صیام- پیام- نظام- تمام- مدام- مرام- خرام- غلام- طعام- مشام- سحام- همام- امام- کدام- نیام - و.....

سلامت می کنم قدر سلامم را نمی دانی
نگاهت میکنم قدر نگاهم را نمی دانی.

اگر قوافی مان بر اساس (سلام) باشد
کلمه ی (نگاه) در مصرع دوم ، هم قافیه با سلام نیست و هم خوانی ندارد
پس باید بجای( نگاهم )کلمه ای هم قافیه با ( سلام) بیاوریم
حقیر پیشنهاد میکند که کلام را جایگزین نگاه کنیم
سلامت می کنم قدر سلامم را نمی دانی
(دوباره معنیِ حرف و کلامم را نمی دانی)
به عنوان پیشنهاد و برخورداری از وزنی یکسان،

و با همین وزن زیبا تا پایان ادامه می دهیم،
از آنجایی که بیت بعدی کمی از وزن خارج شده
بنده پیشنهاداتی می نویسم تا باهم بخوانیم

سلامت می کنم قدر سلامم را نمی دانی
دوباره معنیِ حرف و کلامم را نمی دانی

برایت آنقَدَر هیچم که دیگر خوب می دانم
به رسم عاشقی کردن پیامم را نمی دانی

خلاصم کرده ای از خود دگر تنهای تنهایم
نمی بینی چه دلتنگ و دوامم را نمی دانی

گریزانم ز هر شادی بدون تو پر از دردم
همیشه بوی غم دارم مشامم را نمی دانی

نوشتم حس و حالم را میان سینه ام با خون
چه دردی بیشتر از این ، که نامم را نمی دانی

حقیر سعی کردم که منظورتان را بنویسم و همه ی بیت هایی که گفتم فقط پیشنهادی بودند که هم از پیوستگی و ارتباط معنایی در یک راستا باشند و هم از نظر وزنی
ولی منتظر ویرایش شما خواهم بود

از جناب رضایی عزیز بسیار ممنونم که موجبتان مروری دوباره رو برای حقیر فراهم کردند.
با احترام

درود بر شما
قلمتان نویسا

سلام سپاسگزارم بانوی گرامی

سلام برشاعر گرانقدر درودتان
احسنت قلمتان زیبا
درپناه حق باشید باخانواده
زنده باد زندگی😊🥀🥀🥀🥀⚘⚘⚘

درود بر شما بزرگوار
بسیار زیباست
نویسا قلمتان

سلام بانو رحیمی گرامی
سپاسگزارم از لطف شما
خوش امدید

درود بر شما جناب رضایی بزرگوار
زیبا بود
قلمتان نویسا

درود استاد رضایی
عالی بود 🌺🌺🌺🌺

سپاس جناب سلیمی🌹🌹🌹🌹

درود و عرص ادب و ارادت بینهایت زیبا بود درودتان

درود بر شما
شعرتان بسیار روان و دلنشین بود،برایتان آرزوی پیروزی و موفقیت دارم

سلام و عرض ادب
غزلی شیوا و روان از شما خواندم نازنین
پیروز باشید

سلام و ضمن عرض ادب

بسیار زیبا مانا و موید باشید
🍂🌻🍂

سلام و درود جناب رضایی
بسیار زیبا و گله مندانه👌👌👌
قلمتان نویسا

سلام و درود جناب رضایی
غزلی زیبا👌👌👌
و گله مندانه
لذت بردم💐💐💐

دوردبرشما زیبابود 🌻🌺🌻🌺🌻🌺🌻
🌹⚘️🪻🌹🌸🌸
🪻🪻🪻🌹🌹
⚘️⚘️⚘️⚘️
🌺🌺🌺
🌻🌻
❤️

بسیار عالی
درود بر شما