چهارشنبه ۱۶ آبان
نور شعری از امیر اصغری
از دفتر پیر دل نوع شعر مثنوی
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۶ تير ۱۴۰۰ ۱۱:۴۷ شماره ثبت ۱۰۱۰۲۰
بازدید : ۱۵۲ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب امیر اصغری
|
روزها اَندر پس آن روزها /سالها اَندر گذر از سالها
رازها اَندر میان سازها/کوک سازِ دل کن و آوازها
گر چو فرعون سالها در نازها/می رسندت کامها در کامها
چهارصدسالم گرت باشدنوا/عمر و ملک و پادشاهی همنوا
سر خوش از بختت مشو ای نامراد/بی مرادی بی مرادی بی مراد
گوشِ دل وا کن چه گوید راز ساز/این چُنین بخت از چه رو کردت فراز!
چنگ بر تارِ دلِ بی غم زنو/خوش حدیثِ عمرِ بی حاصل شنو
این چِنین مشغول باشی بر مراد/تا دمی را هم نبادا حق به یاد
عُمر و مُلک و مهتری باشد حجاب/دور می دارد تو را راه ثواب
برکش این پرده، حجابت ساز باز/میشنو از سوزِ جانِ ساز، راز.
این مصیبت ها که بر جانت فتاد/صعب تر از دیگری هر یک فتاد.
آنکه رفتت حق زِ دل باشد، چه سخت/سخت تر زین دوریت باشد چه، سخت!؟
وآنکه باطل جای حق بنشسته است/این چُنین بالا نشینی هست پست.
اینکه درد این نیفتادت به دل /تا که درمانی بجویی بهرِ دل.
روی به سوی حق بدار و پیش رو/هر چه غیرش باطلست سویش مرو
گر به سوی نور در حرکت شوی/هر قدم نزدیک تر کوچک شوی.
هر کسی از پشت سر آرد نگاه/نایدش در دیده جز جسمی سیاه
وآنکه از پیشت بیفتادش نگاه/بیندت هر لحظه روشن تر چو ماه
در نظر آیی برایش همچو کوه/هر قدم نزدیک تر یابی شکوه
سر سکوت آر و بکن خاموش لب/خود کلامت میشود جاری به لب
هم خود او جاری بیاید بر زبان/همچو آن نوری که بر ذهنت عیان
چون رسد این منزلت گردی چو نور/هر کلامت نور و آید از تو نور
خوش بدان ای دل به خود دارم سخن/ خوش بدان از نور، نور آید سخن.
|
|
نقدها و نظرات
|
درود جناب استکی بزرگوار تشکر از محبت شما واقعیتش سر نوشتن این شعر خط خطی زیاد کردم اما در آخر هم زیبایی و شکل شعر رو پیدا نکرد چون قصد داشتم از موضوعی که توی ذهن داشتم دور نشم کلام جنابعالی کاملا درست و بجاست از جمله بیت هفتم، همچنین طول بیت ها با هم برابر نیست که از زیبایی نوشته کم میکنه.اما بنده اون زمانیکه درحال نوشتنش بودم برام مهم تر معنا بود تا زیبایی و اصول شعر. سعی میکنم ویرایشش کنم. سپاس فراوان. | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و جالب بود
قوافی؟
محاوره ندارد؟