سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 28 آذر 1403
    18 جمادى الثانية 1446
      Wednesday 18 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        چهارشنبه ۲۸ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        برای فاطمیه
        ارسال شده توسط

        علی رفیــــعی وردنجانی

        در تاریخ : چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۳:۱۷
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۷۶ | نظرات : ۸

        بنام خدا
         
        باز این چه شورش است که در خلق عالم است 
        باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است 
         
        آن لحظه ای که شاعر بیچاره خسته بود 
        آن لحظه ای که فاجعه ای نا خجسته بود 
        آن لحظه ای که رشته ی خلقت گسسته بود
        آن لحظه ای ای که دست علی نیز بسته بود
        آن لحظه ای که بال کبوتر شکسته بود
        آن لحظه ای که میخ به پهلو نشسته بود
         
        باز این چه شور اش است که در خلق عالم است 
        باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است 
         
        آن لحظه ای که قافیه ای تازه جور کرد
        آن لحظه ای که اشک ، غزل را نمور کرد
        آن لحظه ای که میخ به سرعت عبور کرد 
        آن لحظه ای که زندگی اش را مرور کرد
        آن لحظه ای که دشمن شیعه غرور کرد
        آن لحظه ای که مادر ما را صبور کرد
         
        باز این چه شور اش است که در خلق عالم است 
        باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است 
         
        آن لحظه ای که محتشم آمد کنار او
        آن لحظه ای که گم شده سنگ مزار او
        آن لحظه ای که فصل خزان شد بهار او
        آن لحظه ای که حادثه ای شد دچار او
        آن لحظه ای که رفت ز دستش نگار او
        آن لحظه ای که محسن او بی قرار او
         
        باز این چه شور اش است که در خلق عالم است 
        باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است 
         
        آن لحظه ای که قلب تمام جهان گرفت
        آن لحظه ای که حنجره وقت اذان گرفت
        آن لحظه ای که آتش نمرود جان گرفت
        آن لحظه ای که باز دل آسمان گرفت
        آن لحظه ای که مادر ما را نشان گرفت
        آن لحظه ای که عشق علی را جوان گرفت
         
        باز این چه شور اش است که در خلق عالم است 
        باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است 
         
        آن لحظه ای که هر غزلی یک قصیده شد
        آن لحظه ای که کوچه به کوچه کشیده شد
        آن لحظه ای که سرو علی قد خمیده شد
        آن لحظه ای که یک گل پژمرده چیده شد
        آن لحظه ای که ساقه ی یاسش بریده شد
        آن لحظه ای که حضرت زهرا شهیده شد
         
        باز این چه شور اش است که در خلق عالم است 
        باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است 
         
        آن لحظه ای که ام ابیها پدر نداشت
        آن لحظه ای که سیلی محکم اثر نداشت
        آن لحظه ای که سوره ی کوثر پسر نداشت
        آن لحظه ای که کاش فقط خانه در نداشت
        آن لحظه ای که چلچله ای بال و پر نداشت
        آن لحظه ای که حضرت زهرا سپر نداشت
         
        باز این چه شور اش است که در خلق عالم است 
        باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است 
         
        آن لحظه ای که دست مغیره امان نداد
        آن لحظه ای که دود فضا را نشان نداد
        آن لحظه ای که هیچ بلالی اذان نداد
        آن لحظه ای که قافیه بر شعرجان نداد
        آن لحظه ای که باج به آن ناکسان نداد
        آن لحظه ای که دشمن ملعون زمان نداد
         
        باز این چه شور اش است که در خلق عالم است 
        باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است 
         
        آن لحظه ها گذشت همین لحظه ها رسید
        دنیا پس از شهادت زهرا خوشی ندید
         
         
        با احترام ؛ علی رفیعی 
         
        "تقدیم به حضرت زهرا صلوات الله علیها صلوات "
        بنام خدا
        مادر شکایت از در و دیوار می کند؟
        یا شکوه از اصابت مسمار می کند؟
        یا بی شکایت از در و دیوار و میخ در
        از غاصب فدک گله بسیار می کند؟
        بابا مگر تو رهبر امت نبوده ای؟
        حالا ببین که آمده انکار می کند
        انکار البته همه ی کار او نبود
        با سیلی و لگد به ما اجبار می کند
        در حقشان تو هرچه محبت نموده ای
        جایش ستم مهاجر و انصار می کند
        از هرچه بگذری سخن دوست خوش تر است
        مولا علی (ع)حمایت دلدار می کند ۰۰۰

        ........................
        علی رفیعی
         
        " صلی الله علیکِ یا فاطمة الزهرا  "
         
        التماس دعا
         

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۹۶۷۱ در تاریخ چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۳:۱۷ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        جواد  رفیعی  (جواد)
        دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۸ ۱۹:۵۸
        سلام
        ان‌شاءالله اجرتان با حضرت زهرا(س)
        اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم
        علی رفیــــعی وردنجانی
        علی رفیــــعی وردنجانی
        شنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۴:۰۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        دانیال صفی پور منصوری(یوسف)
        چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۸ ۰۹:۳۱
        مسکین تو ایم؛ غیر تو را کار نداریم
        بی بودن تو، مادر انگار نداریم
        ای کاش دَرِ باغ بهشت، خُرد گردد
        ما خاطر خوش از در و دیوار نداریم
        علی رفیــــعی وردنجانی
        علی رفیــــعی وردنجانی
        شنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۴:۰۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        آذر جهانی
        چهارشنبه ۹ بهمن ۱۳۹۸ ۱۵:۴۵
        سلام گرامی هیهات از فاجعه ی امروز

        بسیار غمناک بود موفق باشید
        علی رفیــــعی وردنجانی
        علی رفیــــعی وردنجانی
        شنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۱۴:۰۷
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1