جمعه ۷ دی
یاعلی علیه السلام
ارسال شده توسط علی رفیــــعی وردنجانی در تاریخ : دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۳:۴۴
موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۶۴ | نظرات : ۱
|
|
بنام خدا
پیامبر اعظم حضرت محمد صلّی الله علیه و آله:
مَن اَرادَ اَن ینظرَ اِلى آدمَ فی علمِهِ، و اِلى نوحٍ فی فَهمِهِ، و اِلى اِبراهیمَ فی حِلمِهِ، و اِلى یحیى بنِ زكریا فی زُهدِهِ، و اِلى موسى بنِ عِمرانَ فی بَطْشِهِ، فَلینْظُرْ اِلی علیِّ بنِ اَبی طالب
هر كس می خواهد دانش آدم و بینش نوح و بردبارى ابراهیم و زهد یحیى بن زكریا و قدرت موسى بن عمران را ببیند به على بن ابى طالب (علیه السلام) بنگرد.
میزان_الحکمه، جلد1 صفحه294
عید بزرگ غدیر خم بر تمام مسلمین، بخصوص دوستداران امامت و ولایت تهنیت باد.
⚘⚘⚘
بریخت صاف و نشاط از خم غدیر به جام
صلای سرخوشی ای صوفیان درد آشام
دمید نیره اللّه از چه طور این نور
که برد ز آینهی روزگار، زنگ ظلام
چه خوش نسیمست اللّه که از تبسم او
شکوفهی طرب از هر کنار شد بسام
مشام شیران شد، زین نسیم، عطر آمیز
چه باک ازینکه سگان را فرو گرفت ز کام
غلام روی کسیام که بر هوای بهشت
ز جای خیزد، خیز ای بهشت روی غلام
بریز خون کبوتر ز حلق بط به نشاط
بساغر ای بت طاووس چهر کبک خرام
می کهن به چنین روز نو، بفتوی عقل
بخور حلال، کزین پس محرمست و حرام
نه پای عشرت باید ببام گردون کوفت
ز سدره صدره برتر نهاد باید گام
همین همایون روزست آنکه ختم رسل
محمد عربی، شاه دین، رسول انام
شعاع یثرب و بطحا، فروغ خیف و منا
چراغ سعی و صفا، آفتاب رکن و مقام
فرو کشید ز بیت الحرام رخت برون
باتفاق کرام عرب پس از احرام
طواف خانهی حق کرده کآدمی و ملک
یسبحون له ذوالجلال و الاکرام
ز بعد قطع منازل درین همایون روز
عنان کشیده بخم غدیر، ساخت مقام
رسول شد ز خدا، زی رسول روح القدس
که ای رسول بحق، حق ترا رساند سلام
که ای بخلق من از من خلیفهی منصوب
بگوش کآمد نصب خلیفه را هنگام
ازین زیاده منه آفتاب را به کسوف
ازین زیاده منه ماهتاب را به غمام
بس ست سر حقیقت نهفته در صندوق
درش گشا که ز گلرنگ، خوش ز عنبر فام
یکیست همدم ساز تو، دیگران غماز
یکیست محرم راز تو، دیگران نمام
بلند ساز، تو تا دیدههای بی آهو
دهند فرق سگ و خوک وروبه از ضرغام
بساخت سید دین منبر از جهاز شتر
که تا پدید کند هرچه شد به او الهام
بر آن برآمد و اسرار حق هویدا ساخت
بلند کرد علی را بدین بلند کلام
که: من نبی شمایم، علی امام شماست
زدند نعره که: نعم النبی نعم الامام
تبارک اللّه ازین رتبه کز شرافت آن
مدام آب درآید بدیدهی اوهام
گراونه حامی شرع نبی شدی به سنان
وراونه هادی دین خدا شدی به حسام
که باز جستی مسجد کجا و دیر کجا؟
که فرق کردی مصحف کدام وزند کدام؟
گر او ز روی صمد پرده باز نگرفتی
هنوز کعبهی حق بد، مدینة الاصنام
علیست آنکه عصا زد به آب و دریا را
شکافت از هم وزد در میان دریا گام
علیست آنکه نشست اندر آتش نمرود
علیست آنکه بآتش سرود بردو سلام
علیست آنکه بطوفان نشست در کشتی
معاشران را از بیم غرق، داد آرام
غرض که آدم وادریس و شیث و صالح و هود
شعیب و یونس و لوط و دگر رسل بتمام
بوحدتند، علی کز برای رونق دین
ظهور کرده بهر دورهیی بدیگر نام
ازین زیاده بجرئت مزن رکاب ای طبع
بکش عنان که عوامند خلق کالانعام
زبان بکام کش ای خیره سر که میترسم
بکشتن تو برآرند تیغها زنیام
تو آینه بکف اندر محلهی کوران
ندا کنی که به بینید خویش را اندام
زهی امام همام ای امیر پاک ضمیر
که با خدایی همراز و همدم و همنام
بخرگه تو فلک را همی سجود و رکوع
بدرگه تو ملک را همی قعود و قیام
بیمن حکم تو ساریست، نور در ابصار
به فر امر تو جاریست روح در اجسام
تفقدی ز کرامت به سوی عمان کن
که از ولای تو بیرون نمیگذارد گام
بجز مدیح تو کاریش نی بسال و بماه
بجز ثنای تو شغلیش نی بصبح و بشام
محب راه ترا شهد عشرت اندر کاس
عدوی جاه ترا زهر حسرت اندر جام
عمان سامانی
|
ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری :
|
|
|
|
|
این پست با شماره ۹۳۷۶ در تاریخ دوشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۸ ۰۳:۴۴ در سایت شعر ناب ثبت گردید