نکته ای مهم در زندگی وجود دارد که می تواند به قولِ معروف کلیدِ بسیاری از کامیابی ها در زمینه هایِ مختلف ، بنا بر علایق و سلایقِ اشخاص باشد و آن در لحظه زیستن با تمرکزِ کافی تا حدِّ ممکن و منطقی است.
تمرکزِ توجّه و نیز تجمیعِ قابلیّت ها رویِ کار و فعّالیّت و روندِ جاری بی تردید درصدِ خطاها ، سحل انگاری ها و اشتباهات را کاهش و تولیدِ محصولاتِ بی نقص تر و کارآمدتر و جامع تر و زیباتری را در زمینه هایِ مختلف ممکن می سازد و از اتلافِ انرژی و توانمندی و همچنین زمانِ تحتِ اختیارِ بشر جلوگیری می نماید.
بی شک اینکه گفته شود انسان می بایست همواره در لحظه زندگی کند امری محال و به نظرِ بنده خواسته ای نابجا و حرفی غیرِ منطقی است و نمی تواند واقع گرایانه باشد.
به نظرِ بنده مشکل از آنجا آغاز می گردد که انسان وقت و لحظاتِ جاریش را صرفاً به غرق شدن در گذشته و مرورِ مداومِ آن یا رؤیاپردازی برایِ آینده و پرداختن به آرزوهایِ محال بدونِ هیچ تلاش و کوشش و فراهم آوردنِ ابزار و امکاناتِ لازم و کافی جهتِ نیل به آنچه مدِّ نظر قرار می گیرد اختصاص می دهد.
در چنین وضعیّتی آدمی دچارِ بازچرخش هایِ مداومی از احساساتِ آزار دهنده در وجود همچون غم ، کدورت ، خشم ، نفرت ، افسوس و ده ها منبعِ آلوده کننده یِ دیگر می شود و انرژی و قابلیّت هایِ خود را تحلیل و فرصت هایِ رشد و شکوفاییش را قربانیِ زمان ها و وقایع و اتفاقاتی می کند که اکنون هیچگونه قدرتی برایِ کنترل و تغییر آنان ندارد.
به طورِ حتم همواره لازم است آدمی قبل از انجامِ یک کار و اجرایی ساختنِ تصمیمی و یا حینِ آن مروری بر تجربیّاتش داشته و نیز قدم هایش را مطابق با خط و مشی و برنامه یِ دراز مدّتی که برایِ آینده اش ترسیم می کند بردارد امّا نباید مدام درگیرِ آنان گردد و از اکنونش ، یعنی آنچه واقعی ترین و سرنوشت ساز ترین بخشِ زندگیش می باشد غافل شود.
بی گمان نقشِ درس ها و تجربیاتِ گذشته که ناشی از وقایع و اتّفاقات و نیز چکیده یِ مفیدِ مراحلِ پشت سر گذاشته شده به وسیله یِ بشر و نیز امید به آینده ، یعنی آنچه انگیزه یِ کافی جهتِ حرکت در اکنون را به انسان می دهد و بودنش در لحظه را معنی می بخشد هرگز کمرنگ و بی اثر نمی باشد و نمی توان آن را نادیده و به دستِ فراموشی سپرد.
انسان بهتر است بیاموزد همان طوری که جسمش در زمانِ اکنون و مکانِ مشخّص و قابلِ لمس و در دست رس زندگی می کند ، فکر و ذهنش هم تا حدِّ ممکن خیمه اش را در آن حدود بر پای دارد نه فرسنگ ها جلوتر و یا عقبتر از قوایِ فیزیکی بدن و ضروری است پروازش غالباً برفرازِ آن کانون و بر بلندایِ کارزارِ جاری بوده و در عینِ حال گذشته و آینده را هم در آنِ واحد معرضِ دید و مدِ نظر داشته باشد.
بسیار قابلِ درک است که قسمتی از فرایندِ کاریِ ذهن و اندیشه یِ انسان به خیال پردازی و رؤیا سازی و تحلیل و بررسیِ گذشته جهتِ کسبِ نتیجه و گرفتنِ تجربه برایِ پیشروی در آینده و رشد و ترقّیِ فزاینده اختصاص دارد و در واقع پویایی و نوآوریِ آدمی از همین نقطه رقم می خورد.
تمامیِ آنچه امروزه به عنوانِ ابزار و لوازم و امکاناتِ زندگی در دسترسِ انسان می باشد آنگاه که اشخاصی به صورتِ هدفمند رویِ حلِّ مسئله و یا برطرف نمودنِ معضل و مشکلی و خلقِ ایده ای تمرکز نموده اند ساخته و پرداخته گردیده و به واقعیّت پیوسته است.
پس خیال پردازی در راستایِ اهداف و برنامه هایِ جاری و مطابق با قابلیّت ها و توانمندی هایِ باالقوّه و همسنگِ داشته هایِ فعلی و نه به صورتِ هرز و اوهامی نیز جزئی از زندگیِ حال می باشد و می تواند لحظاتِ انسان را هر چه پربارتر و شکوفاتر کرده و پیشرفت و ترقّی را برایِ او بنابر انتخاب هایش رقم زند اگر در جای و وقتِ خود و آنگاه که لازم است چون ابزاری کارآمد به بشر یاری دهد و تمامِ حجمِ فکریِ آدمی را در بر نگیرد و مسئولیّت هایِ مهمِ کنونی را تحت الشّعاع قرار ندهند.
البتّه بهتر است توجّه شود رسیدن به چنین وضعیّتی بر خلافِ آنچه پنداشته می شود هرگز ساده و آسان نمی باشد و مثلِ همه یِ کارها و اجرایی ساختنِ هر تصمیمی در زندگی نیاز به برنامه ریزی و تمرین و ممارست و استقامت دارد.
تمرکز رویِ معمولی ترین کارهایِ روزانه و بودن در موقعیّتِ جاری با تمامِ وجود و آنگونه که حواس و ذهن لحظه لحظه اش را با هماهنگیِ کامل درک نماید بیشتر از آنچه انسان تصوّر کند مخصوصاً در مراحلِ اوّلیّه سخت و طاقت فرسا و خسته کننده است.
انسان می تواند تمرینِ متمرکز شدن با همه یِ وجود رویِ عملِ در حالِ انجامش را از فعّالیّت هایِ روزمره اش آغاز نماید و به عنوانِ مثال هنگامِ خوردن خوراک بکوشد لحظه به لحظه در موقعیّتِ تناول و درک و تحلیلِ درستِ آنچه مصرف می کند و تشخیصِ طعم ها ، رنگ ها ، مزه ها و خاصیّت ها و ریشه هایِ پدید آمدن و فرایندِ طی شده تا رسیدن به سفره اش باشد.
شخص باید مراقب باشد و هر بار پس از گریزِ ذهنش به موقعیّت هایِ گذشته و آینده و نیز امورِ دیگر و آنگاه که متوجّه یِ این سرکشی شد بازگشته و دوباره به تمرینش ادامه دهد و مواردِ تخلّفِ فکرش را هم هر روز حینِ انجامِ هر کار یادداشت و روندِ پیشرفت ، شکست و یا توقّفش در یک نقطه را پس از ارزیابی در انتهایِ روز به خود بدونِ هیچ کشمکش و تنشِ درونی اعلام نماید.
با این تصمیم بی تردید شخص کارِ راحت و آرامش بخشی را در مراحلِ نخست آغاز نمی نماید امّا در صورتِ پیشرفت و رسیدن به نقطه یِ پیروزی می تواند مطمئن باشد تجربیاتِ جدیدی خواهد داشت و دلپذیرترین و پرفایده ترین خوراک را در تمامِ زندگی میل می فرماید و چیزهایی را در سفره یِ خود می بیند و می چشد و استشمام و لمس می کند و درباره یِ مواردی می اندیشد که در همه یِ طولِ عمر از آنان غافل بوده است.
انسان به نظرِ بنده باید بیاموزد همواره یک پایش رویِ گذشته ای که اتّفاق افتاده و هیچ کاری برایِ تصحیح و تغییرش از دستِ او ساخته نیست و یک پایش رویِ آینده ، یعنی آنچه حادث نشده و اصولاً در حالِ حاضر و با شرایطِ امروز خیالات و افسانه ای بیش نمی باشد و می تواند هرگز به هزاران دلیلِ پیش بینی نشده واقع نگردد بگذارد و تمرکزش را به غیر از مواردی خاص (مواردی که پیش از این در پراگراف هایِ پیشین از آنان یاد شد مثلِ استفاده از تجاربِ گذشته یِ ناشی از اتفاقات و حوادث و روندِ پیشین و نیز پدید آوردن انگیزه و امید با هدف گذاری هایِ منطقی در راستایِ رشد و ترقّی در مسیرِ انتهاب شده از سویِ انسان.) به اکنون و لحظاتِ جاری اختصاص دهد.
آدمی اگر بکوشد با دقّت و تمرکزِ کافی قابلیّت هایش را صرفِ امورِ جاری کرده و بهترین ها و زیباترین ها و درست ترین ها را با حسابرسی هایِ منظّم در زمانِ حال ، با انرژی و شادابیِ ایده آل و نیز مسئولانه با تمامِ سعی و توان و تعهّد انتخاب کند خواسته یا ناخواسته خرابی ها ، بهران ها و شکست هایِ گذشته جبران و بازسازی و یا بهسازی و پیشرفت و ترقّیش تضمین و سرپوشی رویِ تمامِ ناکامی هایِ پیشینش خواهد گذاشت و به رضایت و آسایش خیال و امنیّتِ روانی و کسبِ افتخار خواهد رسد و آینده اش هم چه بخواهد یا نه تضمین و پیروزی ها هر روز بیش از پیش برایش رقم خواهد خورد.
پایان
صددرصد در لحظه زیستن برای ارامش روح و جسم بسیار تاثیر گذاره بالاخص که ما زندگیمونو در حسرت گذشته تباه میکنیم و برای استرس اینده امروزمونو از دست میدیم