توجّه ، تأیید و تشویقِ دیگران چیزی نیست که بتوان راحت از آنان گذشت و نیز ادعا نمود تأثیری در حال و احوال و نیز روندِ زندگیِ انسان نمی تواند داشته باشد.
جلبِ توجّه یا لذّت بردن از تأیید و تشویقِ دیگران یک امرِ غریزی است که در بنیادی ترین اطلاعاتِ ژنیتیکیِ انسان و همچنین سایرِ موجودات در نوعِ خود انحصاری نهادینه و بایگانی شده و ابزاری است جهتِ کسبِ انرژیِ لازم برایِ شکوفایی استعدادها و ادامه یِ زندگی و نیز شکل گیری و استحکامِ روابط و مناسباتِ اجتماعی در دسته بندی هایِ مختلف.
این خصیصه یِ ذاتی می تواند صحنه یِ رشدِ قابلیّت ها و زمینه ای جهتِ پیشرفت و ترقّی و نیز معرّفیِ استعدادهایِ باالقوّه و نهانیِ انسان گشته و انگیزه و امید کافی و همینطور توان و شهامتِ لازم به منظورِ حرکت در مسیرِ فتح قلّه هایِ موفّقیّت را برایِ آدمی فراهم ، مساعد و مناسب سازد.
خودنمایی از آراستنِ ظاهری در انسان و به نمایش گذاشتنِ زیبایی هایِ صوری گرفته تا فروزه هایِ اخلاقی و خصایصِ نیکو و عرضه یِ قابلیّت هایِ مختلف همچون سطحِ سواد ، میزانِ اطلاعاتِ عمومی (نظری و عملی ، علمی ، فنّی ، سیاسی , اجتماعی ، اقتصادی و ...) ، مقدارِ ثروت و دارایی و نیز درخشیدن و قدرت نمایی در رشته هایِ ورزشی و هنری و صنعتی و علمی و ده ها وسیله یِ دیگر شکلِ تکامل یافته و مترقّی و خردمندانه ای از چیزی است که در موجوداتِ دیگر برایِ قرار گرفتن در رأسِ یک گروهِ جانوری و همچنین جهتِ یافتنِ جفتِ مناسب دیده می شود.
بی شک جلبِ مخاطب و منعطف نمودنِ نظرِ سایرین اگر در راستایِ گرفتنِ انگیزه ، نیرو ، شهامت و استفاده از راهنمایی و تجربه یِ دیگران حینِ حرکت و یافتنِ یارانی همفکر باشد و امید به پیشرفت را در شخص زنده نگهداشته و به تداومِ روندِ صعودِ او سمتِ هدفی که برایِ خود متناسب با استعدادهایِ شاخص و علایقِ ذاتیش مشخّص نموده و کسبِ درجه و اعتبار و ارزش و افتخار به عنوانِ یک انسان کمک کند بسیار هم مفید و سازنده می باشد و سببِ سرعت گرفتنِ پروسه یِ رشد و شکوفایی و کامرواییِ او می گردد.
متأسفانه در اغلب موارد انسان بدونِ آنکه بداند و یا بخواهد و یا حتّی گاهی بی هیچ قصد و منظوری خاص یا منحرف و صرفاً بنابر عادت و تنها برایِ برخورداری از لذّت و احساسِ خوبی که از لحاظِ روانی به او دست می دهد به خود نمایی و جلبِ توجّه روی می آورد.
آدمی برایِ رسیدن به چنین منظوری گاهی حتّی با دروغ و یا تقلیدِ قابلیّت هایِ دیگران و نیز به نمایش گذاشتنِ آنچه به صورتِ سطحی آموخته و اغلب از جمله کارهایی که در یک جامعه به هر دلیل شاخص یا موردِ توجّه و به نوعی فاخر قلمداد گشته است و نیز با صرفِ انرژیِ بسیار زیاد سعی می کند نظر و نگاه ها را به خود جلب و خود را مهم و برتر و ویژه جلوه دهد.
لذّتِ این امر در برخی آنقدر زیاد است که به این روند معتاد شده و تمامِ لحظاتِ زندگیشان وسیله ای می گردد برایِ جلبِ نظر و در ادامه برآوردنِ رضایتِ دیگران جهتِ تداومِ نگاهشان رویِ آنان و برخورداری از آنچه حسّی خوب را حتّی به طورِ کذایی در وجودشان ایجاد می کند.
انسان ناگزیر است تا برایِ اینکه انگیزه و امید و انرژیِ کافی جهتِ زندگی کردن و لذّت بردن را کسب نماید از خود رضایت داشته باشد و به خود افتخار کند امّا بهتر است این منظور با ارایه یِ حاصلی برجسته از دایره یِ وجود و با صرفِ تلاش و کوششِ شخصی باشد. (حاصل دادن ، فایده مند بودن مطابق با استعدادهایِ ذاتی و نیز قرار گرفتن در مسیرِ راستی و انجامِ امورِ خیرخواهانه بر اساسِ معیارهایِ اخلاقی و انسانی و نیز هرگونه موفقیّت در رشته هایِ مختلف می تواند انرژی و انگیزه و امیدِ کافی و همچنین شهامت جهتِ ادامه یِ حرکت را به آدمی ارزانی بخشد.)
بسیار مهم و اساسی است آدمی بیش و پیش از هر چیز و هر کسی نخست خودش از خویش در زمینه هایِ مختلف راضی و مطابق با کارایی و به میزانِ فایده ای که بروز می دهد به خود افتخار نماید.
انسان تدریجاً به این باور عادت کرده و مطابق با آن رفتار می نماید و اندک اندک اتوماتیک وار می پذیرد قبل از اینکه بیاندیشد و بسنجد خود به واقع چه می خواهد و دوست دارد و نیازهایِ درونیش چیست و یا انتخابش بر اساسِ معیارهایِ ذاتی و سلیقه ای اش چه می باشد و باید هر کنش و فعّالیّت را نخست جهتِ پیشبردِ اهدافِ شخصی قبل از هر چیز انجام دهد و به وجودش از لحاظِ مختلف محبّت و کمک کند و اساساً همه یِ تفکرات و تحرکاتش را در راستایِ خدمت به خود اجرایی سازد تمرکزش را به طرحِ نقشه هایی برای جلبِ توجّه یِ دیگران حتّی به هر قیمت مثلِ حذف و نادیده گرفتنِ خود و آتش زدنِ دارایی هایِ باالقوّه و فرصت هایِ نقش آفرین در سرنوشتِ جاریش منعطف می گرداند.
پر واضح است که چنین روندی تأثیرِ بسیار منفی چه مستقیم و چه غیرِ مستقیم در اندیشه ، روحیه ، منش و نیز کردارِ یک انسان گذاشته و تمامیِ ابعادِ زندگیِ شخص را تحتِ تأثیر قرار می دهد.
اشغال شدنِ تمامِ حجمِ فکرِ بشر و صرفِ همه یِ انرژی و قابلیّت هایش با این ذهنیّت ، یعنی چطور باید عمل کند و ادامه دهد که همواره در نظرِ دیگران از هر لحاظ خوب ، ایده آل و برجسته جلوه نماید و آنان را تحتِ تأثیر قرار دهد ، مخصوصاً بدونِ آنکه رفتار و کردارش بر اساسِ داشته هایِ واقعی و خمیرمایه یِ وجودی سازماندهی گشته باشد و نیز ساختنِ نقاب ها و شخصیِّت هایِ کذایی به نتیجه ای جز خستگی ، انزجار ، بیزاری و بیگانگی از خویش و از دست دادنِ فرصت هایِ رشد و بالندگی و سازندگی و همچنین شکست در ارکانِ زندگی (دنیا- معنا- معاشرت) منتهی نخواهد شد.
انتخابِ نوعِ جدید و پیشرفته تری از شکلِ زندگی و شیوه یِ زیستن از سویِ یک انسان مخصوصاً اگر برخلافِ سنّت ها و فرهنگِ رایج و متداول در جامعه ای باشد نیز همواره تحتِ تأثیرِ این باورِ بازدارنده قرار می گیرد و آدمی را از انجامِ آنچه به درستی و سازندگی و فایده و زیبایی و منطقی بودنش ایمان آورده منصرف می سازد.
انسان بهتر است باور کند اگر تمامیِ توجّه و تمرکزش را رویِ تصمیم هایی که آگاهانه و متناسب با نیازهایِ مختلف روحی ، روانی ، فیزیکی و ارتباطی اتّخاذ نموده منعطف سازد و به بهترین وجه مطابق با معیارهایی درست و منطقی ، اخلاقی و انسانی در صددِ انجامشان برآید و زیبایی آفریند یا اثری شایسته و سازنده پدید آورد (آثارِ انسان حتّی می تواند به انجام یک کار خوب و یا رفتارِ مناسب و سازنده خلاصه گردد.) خواسته یا ناخواسته توجّه و گاهی تأیید و تشویقِ دیگران را جلب و کسب خواهد نمود.
آدمی اگر بخواهد هر چند غلط در راستایِ کسبِ اعتباراتِ رایجِ اجتماعی و ساختنِ پوشش هایِ شخصیّتی هم به هر دلیل موفّق باشد و در قلمروش به شکلِ واقعی و طولانی مدّت شاخص و بارز گردد و جلبِ توجّه کند و تأیید و تشویقِ دیگران را از آنِ خود سازد چاره ای ندارد ذهنِ عجولش را کنترل کرده و د درجه یِ نخست تمامِ حواس و تمرکز و انرژیش را رویِ اهداف و پروژه هایی بگذارد که به این منظور مدِّ نظر و در دستورِ کار قرار داده است.
به عقیده یِ بنده یِ حقیر انسان هایی که همواره نگاهشان فقط به جلبِ نظر و رضایتِ دیگران باشد و کارهایشان را به خاطرِ نوعِ نگاهِ سایرین به خود سازماندهی و طراحی نمایند هیچگاه قادر نخواهند بود از زندگی لذّتِ وافی و کافی برده و بهره و فایده ای از اموراتشان کسب نمایند و بی تعارف همیشه در حدِّ یک برده یِ گوش به فرمان و تحتِ امر باقی خواهند ماند.
نیاز به انرژیِ وافر برایِ ساختنِ شخصیّت ها و اجرایِ نقش هایِ کذایی و آنچه یک انسان تصمیم می گیرد به دروغ از خود به نمایش درآورده و در ذهنِ سایرین خلق نماید طاقت فرسا بوده و باعث می گردد شخص همواره با خستگی ، کلافگی ، دودلی ، سردرگمی ، ترس ، خشم ، استرس ، احساس گناه و شکست هایِ پی در پی و ده ها حالتِ مخرّب دیگر دمساز گردد.
آدمی اگر توجّه اش را به طرزِ نگاه و قضاوتِ دیگران نسبت خود متمرکز سازد و یا رفتار و کارهایش را برایِ جلبِ رضایتِ آنان سازماندهی و طراحی نماید و نوعِ برخورد و عکس العملِ سایرین ملاک و معیارِ تحرّکات ، تصمیم ها و شیوه یِ زیستنش باشد هرگز طعمِ آرامش و آسایش و کامیابی به معنایِ واقعی و آنچنان که رضایتِ قلبیش تأمین و موجبِ افتخار گردد را نخواهد چشید.
بنده اعتقاد دارم اگر انسان تمامِ سعی و تلاشش را برایِ ثابت نمودنِ چیزی به کسی و یا جمعی به غیر از خود در درجه یِ نخست صرف نماید حتّی در صورتِ موفّقیّت و کسبِ نتیجه به واقع یک بازنده یِ و زیاندیده یِ واقعی است که فرصت و زمان و قابلیّت ها و انرژیش را صرفِ خواسته و تمایلِ دیگران نموده است.
در برخی موارد هم دیده می شود انسان به خاطرِ لجبازی با دیگران و نیز چشم و هم چشمی به کار یا فعّالیّتی اقدام و نیز روندی را در پیش می گیرد بدونِ آنکه ابزارِ لازم و نیز شناخت ، دانش و تمایلِ کافی را در آن زمینه داشته باشد و به همین دلیل قادر به اتمامِ پروژه نبوده و زندگیش پر می شود از نیمه کارهایِ فراوانی که رنج و درد و مشغله یِ فکری و حسِّ شکست را به او تلقین و اعتماد به نفس و خودباوریِ شخص را موردِ خدشه قرار می دهد.
نیاز به توجّه یِ دیگران گاهی هم در برخی اشخاص آنقدر قوی و حیاتی است که به هر شکل حتّی با حاشیه سازی و نیز به صورتِ انجامِ کارهایِ عجیب و غریب ، سخت و مخاطره آمیز سعی می کنند آن را به دست آورند و به هر قیمت در معرضِ دیدِ عمومی و وردِ زبان ها و در صدرِ اخبار و سر فصلِ همه یِ مجالس باشند.
این دسته از انسان ها همیشه داوطلب و پیشگامِ اموری می گردند که اکثرِ اشخاص به دلیلِ دشواری ، غیرِ منطقی و یا تهدید آمیز بودنِ کارها از پذیرفتنشان طفره رفته و یا جرأتِ انجام دادنشان را ندارند.
در آخر به عقیده یِ بنده همین روند است که بیماری هایی همچون خودتأییدی ، خود شیفتگی ، خودخواهی و خودمحوری را در انسان پدید می آورد و در واقع این موارد شکلِ حادِ مرضِ احتیاج به توجّه و تأیید دیگران می تواند باشد.
پایان
بسیار بسیار عالی قلم زده اید حقیر سواد زیادی ندارم
ولی از زحمات شما بسیار آموختم
درودهاآا بر شما الهی همیشه خوش بنویسد
برقرارباشید درپناه حق باخانواده