بنام خدا
شرح بسیار کوتاه و مختصری از زندگینامه استاد ناصر فیض ؛
ناصر فیض در سال ۱۳۳۸ هجری شمسی در شهر قم در خانواده روحانی به دنیا آمده و اصالتاً اهل روستای آلنی است، پدر وی شیخ اباالفضل فیض است و چندین سال است ساکن تهران می باشد ...
ایشان در برخی جشنوارهها به عنوان داور حضور داشته است.
استاد فیض اولین کتاب خود را در سال ۱۳۸۰ منتشر کرد. املت دستهدار شامل ۵۸ قطعه شعر طنز در قالبهای غزل، رباعی و مثنوی است و موضوعات آن اغلب فرهنگی و اجتماعی است.
جناب فیض ترانههایی نیز سروده است .
از کتابهای منتشر شده ایشان :
ترجمه اشعار و زندگینامه ۴۰ شاعر ترک در سال ۱۳۸۰
گزیده ادبیات معاصر
فیضبوک، انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۲
املتهای دستهدار
نزدیک تهخیار
ترجمه ویرایش
دستهایم را برای تو میآورم
اگر کمونیسم بیاید.
نامههایی به تارانتا بابو، نویسنده: ناظم حکمت
فعالیت مطبوعاتی
و ....
منبع: نت
_ در زیر مطالعه یکی از سروده های طنز ایشان با عنوان " باید برادران زنم را عوض کنم " را که فکر می کنم حرفهای زیادی در آن نهفته است برای لحظاتی انبساط خاطر دوستان گرامی و عزیز با توجه به برخی بحث های اخیر، خالی از لطف نمی بینم :
باید که شیوهی سخنم را عوض کنم
شد، شد، اگر نشد، دهنم را عوض کنم
گاهی برای خواندن یک شعر لازم است
روزی سه بار انجمنم را عوض کنم
از هر سه انجمن که در آن شعر خواندهام
آنگه مسیر آمدنم را عوض کنم
در راه اگر به خانهی یک دوست سر زدم
اینبار شکل در زدنم را عوض کنم
وقتی چمن رسیده به اینجای شعر من
باید كه قیچی چمنم را عوض کنم
پیراهنی به غیر غزل نیست در برم
گفتی كه جامه ی كهنم را عوض كنم
دستی به جام باده و دستی به زلف یار
پس من چگونه پیرهنم را عوض كنم
شعرم اگر به ذوق تو باید عوض شود
باید تمام آن چه منم را عوض كنم
دیگر زمانه شاهد ابیات زیر نیست
وقتی كه شیوه ی سخنم را عوض كنم
مرگا به من كه با پر طاووس عالمی
یك موی گربه ی وطنم را عوض كنم
وقتی چراغ مه شکنم را شکستهاند
باید چراغ مهشکنم را عوض کنم
عمری به راه نوبت خودرو نشستهام
امروز میروم لگنم را عوض کنم
تا شاید اتفاق نیفتد از این به بعد
روزی هزار بار فنم را عوض كنم
با من برادران زنم خو ب نیستند
باید برادران زنم را عوض کنم
دارد قطار عمر کجا میبرد مرا؟
یارب! عنایتی! ترنم را عوض کنم
ور نه ز هول مرگ زمانی هزار بار
مجبور میشوم کفنم را عوض کنم
............