بنام نگارگرعشق......................
..................................................................
درودِ خداوند براوکه فرمود:
خدایا!آبرویم رابابی نیازی نگهدار، وباتنگدستی شخصیّتِ مرالکّه دارمفرماکه ازروزی خوارانِ تو،روزی خواهم........وازبدکاران عفو وبخشش طلبم،....مرادرستودنِ ان کسی که به من عطایی فرمود،موفّق فرما ودرنکوهشِ انکس که ازمن دریغ داشت آزمایش فرما،....درصورتی که درپشتِ پرده،اختیاربخشش ودریغی دردستِ توست ، وتو بر همه توانایی.
.....................................................
جناب آقای شفیعی عزیزوهمه ی دوستان ، سلام علیکم............
نمی خواهم واردِ این بحث شوم که،فلسفه ی وجودیِ انجمن های شعر چیست (چه به شکلِ حقیقی ویا،مجازی.....)که همه بحمدالله خوب می دانیدو......مطرح نمودنش جز کسالتِ خاطر....چیزی نخواهدداشت.
وایضاً یقین دارم که اگرشما بحثِ کم شدنِ نظرات وبازدیدهارامی نمایید....منظورتان شخصِ بخصوص هم نیست.....
پس خیلی خیلی خلاصه عرض می کنم بزرگوار..........تاآنجا که می دانید ومی دانیم........درمقوله ی (نقد............)ونظرات وکامنتهایی که برسروده هانوشته شده،بسیار دراین سایت صحبت داشته ایم............کسانی موافق بوده اند ،وعدّه ها ی هم مخالف ...که به نظرِ بنده این، عینِ ازادیِ قلم است که خدای راشکردراین سایت داشته ایم....گرچه گاهی بوده اند کسانی که شاید این رویه بابِ میلشان نبوده وهمیشه دوست داشته اند،مخالفِ بقّیه حرکت کنند...ودزنتیجه ...استکاک هایی هم پیش امده...ودرنهایت......
بنده معتقدم....که شاید ..بازهم عرض می کنم(شاید....)تمام این روشها...به خوبی جوابگوی نیاز های هموندان.نبوده است....(چه انهایی که بودندو...رفتند وچه عزیزانی که هرازگاهی ....تشریف می اورند)...ونتیجه این شده است که.....امروزمی بینیم......وشما به آن به خوبی اشاره داشته اید...نظرات کم شده....کامنت ها...مثلِ سابق نیست........همه ی عزیزان(یه دلایلی....)دربحث ها شرکت نمی کنند..........حتّی بنده می خواهم بدونِ پوزش عرض کنم که ،مدیرانِ محترم هم...مثلِ سابق...نمودی ندارند.........
و،چون قراربود خلاصه بنویسم.........
چندی پیش....به قولِ دوستان(وب گردی......)می کردم.......«گاهی که حالی باشد ومجالی....دوست دارم بخوانم وبیاموزم ازسروده های همه ی سرایندگان»..........باوربفرمایید اگرعرض کنم که نام بعضی ازدوستان رادرپنج ویاشِش سایتِ شعری دیدم وخواندم سروده هایشان را............نفسِ کارهیچ ایرادی ندارد....بسیار هم خوبست........یادم می اید مرحوم استاد عطا الله مجدی...نویسنده وشاعرتوانای کشورمان راکه درانجمن....همیشه می فرمودند: دوستان اگروقت وتمایل داشته باشند ....دردیگرانجمن هاهم شرکت داشته باشند.....ببینندو....بخوانندو...تجربه کسب نمایند.......برخلافِِ استاددیگری که اگر می شنیدند یکی ازاعضا درانجمنِ دیگری هم شرکت می نماید.....ناراحت هم می شدند........ولی دوستِ عزیز....وقتی بنده ی نوعی ، باید درچند انجمن ..شعربه اشتراک بگذارم......وطبعاً باید سروده های دیگران راهم بخوانم.....کامنت بگذارم وبه کامنتها جواب بدهم........فکرمی کنید ...واقعاً می توانم مثلِ کسی که (شاید...)فقط دریک سایت ویانهایتاً دوسایت عضویت داردو..............ازعهده ی این کاربخوبی برآیم؟........
جوابِ بنده منفی ست ،قبول دارید....ویاخیر.....نمی دانم...مگراینکه فرض بگیریم....بنده....صبح تاشب وگاهی شب تاصبح...هیچ کاری ندارم بجُز.....همین......پس می شود!.........می شود ولی باوربفرمایید که نه شعرخواندنِ بنده ازروی حوصله ودقّت است ونه....کامنتهایی که بر ای انها می نویسم.........شاید هم چند کلمه ی تکراری، بدونِ محتوا....وخالی ازهم نوع خروجیِ مفید وقابلِ درک.........وفقط وفقط به عنوانِ انجام وظیفه...........درهمین سایت هم،حتماً دیده اید ازاین نوع کامنتهارا......
چندیست خیلی ازدوستان،گزینه نقد ویا (نظر....،)رابه کلّی مسدود می کنند.....شاید بگوییم مختارندو.....ولی هم می توان برداشتی اینچنین داشت وهم اینکه:مخاطبِ عزیز،....بنده به نقدِ شما محتاج نیستم.........نظرتان برایم مهّم نیست..........حوصله ی خواندن وجواب دادن ندارم............انقدربیکارنیستم که وقتم رااینگونه هدر دهم............اصلاً شماکه هستید که بخواهید....برسروده ی بنده...نقد ونظری داشته باشید؟.........(من انم که رستم بُوَد پهلوان.....)....من خودم صدتامثلِ شماراهرروز درس می دهم........(خواهش می کنم بربنده ایرادنگیرید....هرکسی می تواند چنین برداشتهایی داشته باشد.....)ویا! خسته شدم ازاین همه گل وبلبلِ بی نتیجه..........اصلاً چرافکرمی کنید که نقدونظرتان تابه حال مشکلی ازبنده حل نمو.ده؟........و و و و و و و و و و .....!
والبته می توان هم، باورنمود که این عزیزان....واقعاً وقتی برای خواندنِ کامنتها...وجواب دادن ندارند«همیشه که نباید منفی برداشت نمود.....»ویااینکه نقد ونظراتِ بنده وشما!....به شکلی بوده که،واقعاً سودی ازان نبرده اند.......ًویا!وافعاً بی نیازند ازچنین کامنتهایی.......
بله بزرگوار...همه نوع برداشتی می توان داشت..........ولی بادرنظرگرفتن اینها که عرض شد وصدالبته خیلی مسائلِ دیگر....که اگرلازم شد....عرض خواهم نمود...نتیجه شده اینکه....بازدیدها کم شده......کامنت ها اندک و(غالباً) بی محتوا........شرکتِ کمتردر دیدو بازدیدها وبحث های مربوط به شعرکه گاهی پیش می اید..........ودرنهایت.......ببخشید اگربگویم.......کسادی بازارِ شعروشاعری.....واین، مختّص این سایت هم نیست.....«به هرکجا که رَوی، آسمان همین رنگ است»..........
وشاید هم عزیزِ برادر.....روزگاردیگر دل ودماغی برای سرایندگان نگذاشته....همچنان که زندگی کردن هم این روزها......فقط وفقط «روزمرّگی ست».........واین چندان جالب نیست......بخصوص......درموردِ شعر.....شاعری.......
فقط می توانم درنهایت باپوزش عرض کنم........
«حدا!شکرگزاری رابرعهده ی شما نهاده.....وامرِ حکومت رادردستُ شما گذارده،.....وفرصتِ مناسب دراختیارتان قرارداده است،تابرای جایزه ی بهشت،باهم ستیزکنید.
پس، کمربندهارامحکم ببندید ودامنِ همبت برکمرزنید، که به دست اوردنِ ارزش های والا،با خوش گذرانی میسّرنیست! چه بسا،خواب های شب که،تصمیم های روزراازبین بُرده، وتاریکی های فراموشی،که همّت های بلندرانابودکرده است.
و السّلام علیکم...ورحمت الله.....