عشق زمینی نه عشق. عشق خدائ
سلام به جناب امیرخیزی وخواهرم خانم وفائی
منو ببخشید که خیلی عامیانه صحبت میکنم
از قرنها پیش چند لیلی مجنون ..وامق عزرا
شیرین وفرهاد بیژن منیژه عزیز ونسیم
وووداشتیم اگر بشمورید انگشت شمارند از
قرنها پیش رسم چنین بوده خصوصادر خوانواده
هائی که به رسم ورسوم پابند بودند وقتی
دختر به 9 سال میرسید در مسجد محل اعلام میکردند
خانواده فلانی دخترش به سن بلوغ رسیده کسانیکه
پسر زحمت کش وبا خدا دارند در خدمت ایشان هستیم
چند شب دیگر خانواده پسر بایک بزرگتربخواستگاری
میآمدندحالا هیچ کس نبود بپرسد داماد چند سال
دارد نه عروس داماد را میدید نه داماد عروس را
وقتی عقد جاری میشد دختر بیچاره وحشت میکرد
که این غول بی شاخ دم کیست جرئت حرف زدن هم
نداشت.. مادر خود من در 9 سالگی به عقد پدرم در
آمده خاله خانمم انقدر کوچک بود که بعد از عقد
می ترسید پیش داماد برود پیش مادر داماد شبها
می خوابید روزها با بچه ها عروسک بازی میکرد اکنون
90 سال دارد..نتیجه اش ما وشما هستیم پس اینهارا
نمیشودعشق زمینی نام گذاشت.. میرسیم به قرن امروزه
50 در صد جوانها معتاداز دختر گرفته تا پسر 20در صد از دختر هاطبق امار وقتی 500 سکه مهریه پشت قباله انداختی
بنای نا سازگاری را میگذارد ومهریه خود را می خواهد
باید بدهید.. 20 در صدهمیشه در داد سرا ها ولند قاچاق فروخته اند یا کیف زده یا در پارکها دستگیر شده اند
میماند 10در صد از جوانها که به عشق ایمان ندارند مخصو صا امروزه.. حالا شما این عشق زمینی را از کجا پیدا کردید من نمیدانم به پدر مادرای ما نگاه نکنید آنها فرشته بودند
که نسل شما را تر بیت کردنداگر عشق زمینی را پدر مادر خود را مثال بزنید که هیچ آنها از پدر مادر خود آموختند
دگر عشق مرده دختر پسر سر هم کلاه میگذارند حتی پدر مادر هاهم میگویند ما این نسل را نمی شناسیم عشق فقط عشق آسمانی وقتی دنبال چنین عشقی بروی خداوند کمک میکند
عشق زمینی را پیدا کنی