سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        سیب گاز زده
        ارسال شده توسط

        علیرضا کاشی پور محمدی

        در تاریخ : شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۴ ۲۳:۵۳
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۸۵۲ | نظرات : ۱۰

        خسته و کوفته به خانه رسیدم . یک چای داغ و تازه می توانست حسابی حالم را جا بیاورد . داشتم به طرف سماور می رفتم که با صدای پسرم به طرف او برگشتم در حالی که دو تا سیب در دستانش بود . هوس خوردن یکی از آن سیب ها ، نوشیدن چای را پاک از یادم برد . به پسرم گفتم یکی از این سیب ها را می دهی بابا بخورد . او بلافاصله و به سرعت هر دو سیب را به دندان کشید و گاز زد .
        اعصابم به هم ریخت و با عصبانیت گفتم تو که دو تا سیب داشتی چرا یکی را به من ندادی و غرغر کنان خطاب به مادرش گفتم بفرما تحویل بگیر، این هم از بچه تربیت کردن تو . پسرم در حالی که گریه می کرد گفت خواستم ببینم کدام سیب شیرین تر است بعد به بابا بدهم ...
        پسرم هفت سال بیشتر ندارد .

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۶۲۸۷ در تاریخ شنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۴ ۲۳:۵۳ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        شرابی پر است از صواب سرودی گوارا و ناب ااا مرامت همه حُسن خُلق و پاداش تو صد ثواب
        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        1