شعر نیمایی سبکی از شعر معاصر فارسی است که نخستین نمونه شعر نو در ادبیات فارسی بوده و برآمده از نظریه ادبی نیما یوشیج شاعر معاصر ایرانی است. تحولی که نیما انجام داد در دو حوزه فرم و محتوای شعر کلاسیک فارسی بود. با انتشار شعر افسانه نیما مانیفست شعر نو را مطرح کرد که تفاوت بزرگ محتوایی با شعر سنتی ایران داشت.
افسانه، تحولی بزرگ
«باتوجه به مقدمهٔ کوتاهی که خود نیما بر این شعر نوشته است [۱] ویژگیهای « افسانه » را به شرح زیر میتوانیم برشمریم :
نوع تغزل آزاد که شاعر در آن به گونهای عرفان زمینی دست پیدا کرده است.
منظومهای بلند و موزون که در آن مشکل قافیه پس از هر چهار مصراع با یک مصراع آزاد حل شده است.
توجه شاعر به واقعیتهای ملموس و در عین حال نگرشی عاطفی و شاعرانهٔ او به اشیا.
فرق نگاه شاعر با شاعران گذشته و تازگی و دور بودن آن از تقلید.
نزدیکی آن، در پرتو شکل بیان محاورهای، به ادبیات نمایشی ( دراماتیک ).
سیر آزاد تخیل شاعر در آن.
بیان سرگذشت بی دلیها و ناکامیهای خود شاعر که به طرز لطیفی با سرنوشت جامعه و روزگار او پیوند یافته است .[۲]
روح غنایی و مواج افسانه و طول و تفصیل داستانی و دراماتیک اثر منتقد را بر آن میدارد که بر روی هم بیش از هر چیز تاثیر نظامی را بر کردار و اندیشهٔ نیما به نظر آورد [۳] حال آن که ترکیب فلسفی و صوری و به ویژه طول منظومه، زمان سرودن آن، کیفیت روحی خاص شاعر به هنگام سرودن شعر، ذهن را به ویژگیهای شعر « سرزمین بی حاصل »، منظومهٔ پرآوازهٔ تی . اس . الیوت شاعر و منتقد انگلیسی منتقل میکند که اتفاقا سرایندهٔ آن همزمان نیما و در نقطهٔ دیگر از جهان سرگرم آفرینش مهمترین منظومهٔ نوین در زبان انگلیسی بود .[۴]
شعر نیمایی پیش از نیما
صدرالدین عینی، از بزرگترین مدافعان زبان پارسی در محدودهٔ مرزهای شوروی سابق، یکی از نخستین سرایندگان شعر نو فارسی است. پنج سال پیش از آنکه نیما «افسانه» را بسراید، عینی در وزنی نزدیک به همان وزن (مصراع نخستِ هر بیت: فاعلن فاعلن فاعلن فع، یعنی همان وزن «افسانه»؛ مصراع دوم هر بیت: فاعلن فاعلن فاعلن) شعری سرودهبود به نام «مارشِ حریت»:
مارش حریت
ای ستمدیدگان، ای اسیران!
وقت آزادیِ ما رسید
مژدگانی دهید، ای فقیران!
در جهان صبحِ شادی دمید...
هر ستمگارِ دون، خرّم و شاد
سالها جام عشرت چشید
در شب تیرهٔ جور و بیداد
هر ستمدیده محنت کشید...[۵]
همه گیری
این شیوه سرودن شعر به سرعت جایگزین شعر کلاسیک فارسی گردید و سپس با ایجاد تفاوت هایی در فرم شعر نو، آن را به شیوههای نیمایی، سپید، حجم و ... دسته بندی کردند.
تلاش نیما یوشیج برای تغییر دیدگاه سنتی شعر فارسی بود و این تغییر محتوا را ناگزیر از تغییر فرم و آزادی قالب میدانست. آزادی که نیما در فرم و محتوا ایجاد کرد، در کار شاعران بعد از وی، مانند احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و منوچهر آتشی به نقطههای اوج شعر معاصر ایران رسید. با این حال نیما شعر خود را از لحاظ نگرش به جهان و محتوای کار پیشروتر و تازه تر از کار شاعران بعدی مانند شاملو به شمار میداند.
زمینه تاریخی
با شروع جنبش مشروطهخواهی ایرانیان بینشی تازه رواج یافت که بر طبق آن عصری تازه فرا رسیده است که با همه دورههای تاریخ ملی تفاوت دارد. روشنفکران این دوران معتقد بودند که عصر استبداد سیاسی به پایان رسیده است و همه احساس میکردند که باید در عرصه فرهنگ نیز تحولی مشابه اتفاق بیفتد. شاعران و نویسندگان این عصر در پی زیباشناسی جدیدی بودند و میخواستند شعری تازه بسرایند که با شعر گذشته فارسی فرق داشته باشد.[۶]
یکی از عوامل موثر دیگر در تحولات ادبی این دوران آشنایی روشنفکران ایرانی با ادبیات اروپایی بود. به باور آنان انقلاب مشروطیت با انقلاب فرانسه مشابهت داشت و قادر بود فضای تازهای ایجاد کند که در آن چهرههای برجستهای پرورش یابند که با شاعران و نویسندگان برجسته اروپا قابل مقایسه باشد. علاقه و توجه روشنفکران به ادبیات اروپا و بخصوص ادبیات فرانسه باعث شد تا برخی آثار نویسندگان بزرگ آن زمان اروپا مانند ویکتور هوگو، لامارتین، ژان ژاک روسو، آلفونس دوده و شاتو بریان ترجمه شود که بر نوشتههای بسیاری از ادیبان ایرانی تأثیر گذاشت.[۷]
شعر کلاسیک فارسی
نوشتار اصلی: شعر کلاسیک فارسی
مطابق نظریات سنتی در شعر فارسی تعداد ارکان عروضی هر شعر در محور عمودی همواره ثابت میماند. نیز بنا به اقتضای قالب یا نوع ادبی شعر (نظیر غزل، مثنوی و رباعی)، قافیه با فرمولی ثابت تکرار میشد.
نظر نیما در باب شعر سنتی فارسی
نیما در ابتدای شاعری خود از شعر کهن فارسی نفرت داشت.[۸] اما بعدها نگاه خود را تغییر داد. نیما زمانی نوشته بود:
از تمام ادبیات گذشته قدیمی نفرت غریبی داشتم... اکنون میدانم که این نقصانی بود.[۹]
و در جای دیگری مینویسد:
من خودم یکی از طرفداران پا بر جای ادبیات قدیم فارسی و عربی هستم.[۱۰]
مخالفت سنتگرایان
وقتی نیما نظریه ادبی خود را تدوین میکرد حامیان شعر سنتی فارسی که باورهای خود را در معرض هجومی تمام عیار میدیدند اظهار داشتند که شعر فارسی به عنوان ارجمندترین نماد فرهنگی ایران در معرض نفوذ بیگانگان قرار گرفته است. از نظر آنان شعر نو نشانه تسلیم فرهنگی در برابر خارجیها بود و به زودی روح فرهنگ ایرانی را نابود خواهد کرد.[۱۱] سنتگرایان در حقیقت معتقد بودند که نیما و پیروانش با این سنت آشنایی ندارند و حتی نیما را به مرگ تهدید کردند. [۱۲]
نگاه محافل دانشگاهی به شعر نیما تا دهه چهل خورشیدی منفی بود و از پذیرش آن سر باز میزدند.[۱۳] اما نگاه سنتگرایان دانشگاهی به نظریات نیما با تلاش برخی استادان که بخصوص با نقد ادبی مدرن آشنایی داشتند رفته رفته تغییر کرد. در میان کسانی که نقشی مهم در تغییر نگرش رایج در دهه چهل خورشیدی داشتند باید از غلامحسین یوسفی و محمد رضا شفیعی کدکنی یاد کرد.[۱۴]
حمایت نوگرایان
برخی از شاعرانی که امروز در زمره نوگرایان به حساب میآیند از نخستین حامیان نیما بودند. از جمله این افراد باید به احمد شاملو، اسماعیل شاهرودی، هوشنگ ابتهاج و مهدی اخوان ثالث اشاره کرد.
شعر نیمایی و تحول اجتماعی در ایران مدرن
نیما میکوشید شعر معاصر فارسی را با نیازهای ایران مدرن سازگار کند. پس از جنبش مشروطه عرصه حیات اجتماعی ایران تغییر کرده بود. پیش از شعر، نثر فارسی با تلاشهای کسانی نظیر طالبوف، حاج زینالعابدین مراغهای، صور اسرافیل و دیگران متحول شده بود و به نوعی خود را سازگار کرده بود.[۱۵] به طور کلی شعر جدید اشتیاقی خاص برای پرداختن به مسائل اجتماعی از خود نشان میدهد، در حالی که شعر کلاسیک چنین نیست.[۱۶]
نیما اگر چه هنوز هم مخالفانی در میان شاعران سنتگرا دارد توانسته است پیروان قابل توجهی برای خود دست و پا کند و ظرفیت تازهای به شعر کهن فارسی اضافه کند.[۱۷]
شاعران نیمایی
احمد شاملو
مهدی اخوان ثالث
سهراب سپهری
فروغ فرخزاد
منوچهر آتشی
م. آزاد
رضا براهنی
هوشنگ ایرانی
طاهره صفارزاده
احمدرضا احمدی
سید علی صالحی
محمد علی سپانلو
محمد حقوقی
منصور اوجی
علی باباچاهی
مفتون امینی
محمدرضا شفیعی کدکنی
علیرضا طبایی
سیاوش کسرایی
یدالله رویایی
نصرت رحمانی
اسماعیل خویی
فرخ تمیمی
فریدون مشیری
نادر نادرپور
علی رضا پنجه ای
حمید مصدق
محمد زهری
اسماعیل شاهرودی
بیژن کلکی
کامبیز صدیقی
محمد تقی جواهری لنگرودی(شمس لنگرودی)
خسرو گلسرخی
سلمان هراتی
علیشاه مولوی
پانویس
پرش به بالا ↑ شمس لنگرودی، تاریخ تحلیلی شعر نو ، ۱/۱۰۰
پرش به بالا ↑ حمید زرین کوب، چشم انداز شعر نو فارسی، ص۵۳ به بعد؛ هوشنگ گلشیری ،« همخوانی با هماوازان، افسانهٔ نیما، مانیفیست شعر نو »، مفید، دورهٔ جدید، ش اول ف( بهمن ۱۳۶۵) ص ۱۲ تا ۱۷ و ش دوم، ص ۳۴ تا ۵۶؛ عطاء الله مهاجرانی، افسانهٔ نیما ف ص ۵۲ به بعد
پرش به بالا ↑ محمد جعفر یاحقی ، « نیما و نظامی »، کتاب پاژ ۴( مشهد ۱۳۷۰) ص 39
پرش به بالا ↑ تی . اس . الیوت، منظومهٔ سرزمین بی حاصل، ترجمه و نقد تفسیر از حسن شهباز . ص ۵۷ [ به نقل از جعفر یاحقی، جویبار لحظهها :۴۶]
پرش به بالا ↑ عينى و نيما
پرش به بالا ↑ (طلیعه تجدد در شعر فارسی، نوشته دکتر احمد کریمی حکاک، صفحه ۱۹۳)
پرش به بالا ↑ (پیشین، صفحه ۱۹۴)
پرش به بالا ↑ (نظریه ادبی نیما، منصور ثروت، صفحه ۱۹)
پرش به بالا ↑ (کشتی و طوفان، نیما یوشیج)
پرش به بالا ↑ (درباره شعر و شاعری، تدوین سیروس طاهباز)
پرش به بالا ↑ (طلیعه تجدد در شعر فارسی، صفحه ۲۳)
پرش به بالا ↑ (پیشین)
پرش به بالا ↑ (برای نمونه: درباره سبکهای شعر فارسی و نهضت بازگشت نوشته دکتر رعدی آذرخشی)
پرش به بالا ↑ (طلیعه تجدد در شعر فارسی، صفحه ۲۳)
پرش به بالا ↑ (نظریه ادبی نیما، صفحه ۱۱)
پرش به بالا ↑ (طلیعه تجدد در شعر فارسی، صفحه ۱۹)
پرش به بالا ↑ (نظریه ادبی نیما، صفحه ۱۱)
حسنی، حمید. موسیقی شعر نیما (تحقیقی در اوزان و قالبهای شعری نیمایوشیج). تهران: انتشارات کتاب زمان، 1371.
کتاب گیلان، جلد دوم، قسمت شاعران نوگرای فارسی، کار گروهی بهسرپرستی ابراهیم اصلاح عربانی
گزینهٔ شعر گیلان، شرح حال و شعرهای ۵۴ شاعر نوپرداز گیلان، علیرضا پنجهای، انتشارات مروارید