سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      پست های وبلاگ

      شعرناب
      بلوغ شعر
      ارسال شده توسط

      سیاوش پورافشار

      در تاریخ : جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۳ ۲۳:۴۵
      موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۹۶۸ | نظرات : ۲۲

      بالاترین مرتبه کشف و شهود یک شاعر حضور خدا در شعر اوست. وقتی که خواننده از خواندن یک شعر منقلب می شود و این وضعیت او را به مبانی اخلاقی نزدیک می کند یا روح او را پر از آرامش و پاکی میکند می توان گفت که تعهد و آرمان در این شعر متبلور گشته است، و بالاترین این آرمان و تعهد جایی است که خواننده  خدا را در شعر پیدا کند شاعران بزرگی مثل حافظ و مولوی به این مرحله از بلوغ شعری رسیدند و خواننده با خواندن اشعار آنها از عالم ناسوت دور می گردد چرا که غزل حافظ و مولوی با حضور معشوق ازلی ابدی نور روشن خداپرستی را در دلها نشر می کند.
      عجیب خواهد بود اگر خواننده ای با این بیت حافظ مملو از نور خداپرستی و ایمان نشود:
      دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
      گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
      یا این شعر مولوی:
      ای دوست قبولم کن و جانم بستان
      مستم کن و از هر دو جهانم بستان
       با هر چه دلم قرار گیرد بی تو
      آتش به من اندر زن و آنم بستان
      در عصر حاضر نیز سهراب سپهری به درجاتی از این بلوغ شعری رسیده است:
      آنی بود، درها وا شده بود
      برگی نه، شاخی نه، باغ فنا پیدا شده بود
      مرغان مکان خاموش،این خاموش، آن خاموش، خاموشی گویا شده بود
      آن پهنه چه بود: با میشی، گرگی همپا شده بود
      نقش صدا کم رنگ، نقش ندا کم رنگ، پرده مگر تا شده بود
      من رفته، او رفته، ما بی ما شده بود
      هر رودی، دریا،
      هر بودی، بودا شده بود.
      تنها ذکر نام خدا و مکارم اخلاقی دلیل بر بلوغ شعر از این جنبه نیست بلکه باید مخاطب خدا و اخلاق را در شعر لمس کند

      این نوشته فقط دیدگاه شخصی اینجانب بود و هیچ منبعی ندارد

      ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
      این پست با شماره ۵۰۹۰ در تاریخ جمعه ۱ اسفند ۱۳۹۳ ۲۳:۴۵ در سایت شعر ناب ثبت گردید

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1