خداراشكر یك تاكسی زرد داره میاد ارزونتر برام در میاد . دستمو بالا بردم تاكسی كه راننده اش مرد جوانی بود زود متوقف شد ومنم سوارم شد سلامی كردم و گفتم بی زحمت برید به آموزش وپرورش
راننده تاكسی به آرومی گفت : چشم
رو داشبورد تاكسی اسمش نوشته شده بود رامین شهیدی !
گفتم: وای وای هر چه می كشیم از دست این بنیاد شهیدی هاست !
گفت : چطور مگه چی شده ؟
گفتم : یك عمر درس خوندم وبا هزار امید وآرزو رفتم لیسانس گرفتم بعد كه اومدم بیرون هر جا میرم اولویت با اونهاست پریروز رفتم دادگستری سه نفر رو میخواستن وقتی رفتم گفتند بنیاد شهیدی گفتم نه والا متاسفانه پدرم تو جنگ هم بود ولی در پشت جبهه بود تو همین شهر هم كه وضعیت جنگی بود ولی اسم خودش رو ننوشت نه جانبازم نه خانواده شهید !
اونم گفت فقط بنیاد شهید میتونن شركت كنند ! گاهی فكر می كنم یعنی حتما باید یكیمون تو این جنگ لعنتی كشته میشد كه دولت ما رو هم آدم حساب كنه باورت میشه یه دوست داشتم بنیاد شهید بود درصدهای خیلی كمی زده بود ولی با این وجود تو منطقه دوم بود درصدهای من خیلی بالاتر بودند اگر با اون مقایسه می كردی تو كشور دوم میشدم ولی چی بگم باز رفتم یه جای دیگه امتحان دادم استخدام شدم تو مرحله دوم باز این بحث پیش اومد قبولم نكردند اخه بگو وقتی درس میخونیم چرا نمیگی آقا جان درس نخونی بهتره والا برو دنبال یه كار آزاد بهتره یادمه قبلا بهمون انشا میگفتن علم بهتر است یا ثروت استادمون میگفت هر دو خوبن عوام به خاطر ثروتت بهت احترام میذارن وخواص به خاطر علمت ولی بنیاد شهید باشی همه جوره قابل احترامی !
راننده تاكسی به حرفم گوش میداد وتایید میكرد وچیزی نمی گفت .
گفتم شما چی چقدر تحصیلات عالیه دارید ؟
گفت : من لیسانس عمرانم ولی كار گیرم نیومد والان راننده تاكسیم
گفتم ای وای چه جوری كار گیر میاد همه چیزو قبضه كردن این بنیاد شهیدی ها باز یه سری حرف زدم حتی نزدیك بود به سختی بهشون بتازم تا اینكه رسیدم دم در آموزش وپرورش گفتم دست درد نكنه مرد بفرما این هم كرایه !
راننده تاكسی گفت : والاراست میگی هر جا میری اینو ازت میخوان تازه من خودم هم بنیاد شهیدم ولی باز اینو میگن از بس جدین ما رو هم رد می كنند .
دیگه هیچی نداشتم بگم با لبخند تلخی در رو بستم ورفتم .