سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 4 آذر 1403
    23 جمادى الأولى 1446
      Sunday 24 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۴ آذر

        پست های وبلاگ

        شعرناب
        از دست این بنیاد شهید !
        ارسال شده توسط

        بهزاد ساوانا

        در تاریخ : يکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۲۸
        موضوع: آزاد | تعداد بازدید : ۶۷۵ | نظرات : ۱۲

        خداراشكر یك تاكسی زرد داره میاد ارزونتر برام در میاد . دستمو بالا بردم تاكسی كه راننده اش مرد جوانی بود زود متوقف شد ومنم سوارم شد سلامی كردم و گفتم بی زحمت برید به آموزش وپرورش
        راننده تاكسی به آرومی گفت : چشم
        رو داشبورد تاكسی اسمش نوشته شده بود رامین شهیدی !
        گفتم: وای وای هر چه می كشیم از دست این بنیاد شهیدی هاست !
        گفت : چطور مگه چی شده ؟
        گفتم : یك عمر درس خوندم وبا هزار امید وآرزو رفتم لیسانس گرفتم بعد كه اومدم بیرون هر جا میرم اولویت با اونهاست پریروز رفتم دادگستری سه نفر رو میخواستن وقتی رفتم گفتند بنیاد شهیدی گفتم نه والا متاسفانه پدرم تو جنگ هم بود ولی در پشت جبهه بود تو همین شهر هم كه وضعیت جنگی بود ولی اسم خودش رو ننوشت نه جانبازم نه خانواده شهید !
        اونم گفت فقط بنیاد شهید میتونن شركت كنند ! گاهی فكر می كنم یعنی حتما باید یكیمون تو این جنگ لعنتی كشته میشد كه دولت ما رو هم آدم حساب كنه باورت میشه یه دوست داشتم بنیاد شهید بود درصدهای خیلی كمی زده بود ولی با این وجود تو منطقه دوم بود درصدهای من خیلی بالاتر بودند اگر با اون مقایسه می كردی تو كشور دوم میشدم ولی چی بگم باز رفتم یه جای دیگه امتحان دادم استخدام شدم تو مرحله دوم باز این بحث پیش اومد قبولم نكردند اخه بگو وقتی درس میخونیم چرا نمیگی آقا جان درس نخونی بهتره والا برو دنبال یه كار آزاد بهتره یادمه قبلا بهمون انشا میگفتن علم بهتر است یا ثروت استادمون میگفت هر دو خوبن عوام به خاطر ثروتت بهت احترام میذارن وخواص به خاطر علمت ولی بنیاد شهید باشی همه جوره قابل احترامی !
        راننده تاكسی به حرفم گوش میداد وتایید میكرد وچیزی نمی گفت .
        گفتم شما چی چقدر تحصیلات عالیه دارید ؟
        گفت : من لیسانس عمرانم ولی كار گیرم نیومد والان راننده تاكسیم
        گفتم ای وای چه جوری كار گیر میاد همه چیزو قبضه كردن این بنیاد شهیدی ها باز یه سری حرف زدم حتی نزدیك بود به سختی بهشون بتازم تا اینكه رسیدم دم در آموزش وپرورش گفتم دست درد نكنه مرد بفرما این هم كرایه !
        راننده تاكسی گفت : والاراست میگی هر جا میری اینو ازت میخوان تازه من خودم هم بنیاد شهیدم ولی باز اینو میگن از بس جدین ما رو هم رد می كنند .
        دیگه هیچی نداشتم بگم با لبخند تلخی در رو بستم ورفتم .

        ارسال پیام خصوصی اشتراک گذاری : | | | | |
        این پست با شماره ۴۲۰۸ در تاریخ يکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۲۸ در سایت شعر ناب ثبت گردید

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.



        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3